— (255)
چهارشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۳:۰۶ ب.ظ
گروه حقوق پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسیM.A گرایش:حقوق جزا و جرم شناسی عنوان تاثیر حاشیه نشینی بر میزان جرایم استاد راهنما خانم دکتر وطنی نگارش محسن ناظری پاییز 1394 تقدیم به: خاتم انبیاء، حضرت محمد (ص) تشکر و قدردانی: فائق آمدن بر مشکلات و دشواری ها […]
— (255)
استاد راهنما
خانم دکتر وطنی
نگارش
محسن ناظری
پاییز 1394
تقدیم به:
خاتم انبیاء، حضرت محمد (ص)
تشکر و قدردانی:
فائق آمدن بر مشکلات و دشواری ها ممکن نبود مگر به لطف و یاری پروردگار یکتا و مهربانی که از اعطای وجودشان بهره مند گشته ام، بالاخص استاد محترم،جناب آقای دکتر سید مهدی احمدی که راهنمایی ها و مساعدتشان در طول این تحقیق برای من گره گشا بوده است و هیچ لطفی را از بنده دریغ نداشته اند.
فهرست مطالب
TOC o “1-3” h z t “فهرست 2,1″ چکیده PAGEREF _Toc438840690 h 2مقدمه PAGEREF _Toc438840691 h 3فصل اول-کلیات تحقیق PAGEREF _Toc438840692 h 5فصل دوم-تعاریف و مفاهیم تحقیق PAGEREF _Toc438840693 h 24مبحث اول-تعریف جرم PAGEREF _Toc438840694 h 25گفتار اول-تعریف جرم در لغت PAGEREF _Toc438840695 h 25گفتار دوم-تعریف جرم در اصطلاح PAGEREF _Toc438840696 h 26مبحث دوم-تعریف مجازات PAGEREF _Toc438840697 h 29گفتار اول-تعریف مجازات در لغت PAGEREF _Toc438840698 h 29گفتار دوم-تعریف مجازات در اصطلاح PAGEREF _Toc438840699 h 31مبحث سوم-مفهوم حاشیه نشینی و زاغه نشینی PAGEREF _Toc438840700 h 34مبحث چهارم- تبعات حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840701 h 37مبحث پنجم-تاریخچه حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840702 h 39مبحث ششم- ویژگیهای ترکیب جمعیتی PAGEREF _Toc438840703 h 42گفتار اول-ویژگیهای فرهنگی PAGEREF _Toc438840704 h 42گفتار دوم-ویژگیهای اخلاقی PAGEREF _Toc438840705 h 43گفتار سوم-خدمات اجتماعی و رفاهی PAGEREF _Toc438840706 h 43گفتار چهارم-ویژگی امنیت PAGEREF _Toc438840707 h 44فصل سوم-تاثیرات حاشیه نشینی بر ارتکاب جرایم PAGEREF _Toc438840708 h 47گفتار اول-تئوری دورکیم PAGEREF _Toc438840709 h 48گفتار دوم- مکتب محیط اجتماعی و فرهنگی PAGEREF _Toc438840710 h 49گفتار سوم- تئوری ادوین ساترلند PAGEREF _Toc438840711 h 50مبحث دوم -جهات تاثیر گذار محیط زندگی بر ارتکاب جرایم PAGEREF _Toc438840712 h 52گفتار اول – مسکن و نقش جرم زایی آن PAGEREF _Toc438840713 h 52گفتار سوم – ارزش مسکن ، به بیان دیگر کیفیت مسکن و نقش جرم زایی آن PAGEREF _Toc438840714 h 54مبحث سوم-تبیین حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840715 h 54مبحث چهارم-دلایل حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840716 h 58مبحث پنجم-حاشیه نشینی و تهدید امنیت اجتماعی PAGEREF _Toc438840717 h 71گفتار اول-امنیت اجتماعی و توازن منطقهای PAGEREF _Toc438840718 h 74گفتار دوم-علل گرایش به رفتارهای ضداجتماعی و ناسازگاری اجتماعی در مناطق حاشیهنشین PAGEREF _Toc438840719 h 76گفتار سوم-تحلیل مسیر عوامل تأثیرگذار بر جرائم و تهدید امنیت اجتماعی PAGEREF _Toc438840720 h 78گفتار چهارم-آسیبشناسی مهاجرت، حاشیهنشینی و امنیت اجتماعی PAGEREF _Toc438840721 h 80گفتار پنجم-مشارکت مردمی و توانمندسازی حاشیهنشینان در جهت امنیت پایدار اجتماعی PAGEREF _Toc438840722 h 82مبحث ششم- حاشیه نشینی و تاثیر آن در افزایش بزهکاری PAGEREF _Toc438840723 h 84مبحث هفتم :جهات تاثیر گذار محیط زندگی بر ارتکاب جرایم PAGEREF _Toc438840724 h 85مبحث هشتم-اعمال مجرمانه یا بزهکارانه در مناطق حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840725 h 91بند اول – تغییر کاربری اراضی PAGEREF _Toc438840726 h 91بند دوم – تصرف عدوانی PAGEREF _Toc438840727 h 92بند سوم- فروش مال غیر PAGEREF _Toc438840728 h 92بند چهارم – ساخت و سازهای غیرمجاز PAGEREF _Toc438840729 h 93گفتار دوم– اعمال مجرمانه یا بزهکارانه در بعد از شکل گیری حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840730 h 94بند اول- سرقت PAGEREF _Toc438840731 h 94بند دوم – قتل عمد PAGEREF _Toc438840732 h 95بند سوم – نزاعهای دسته جمعی PAGEREF _Toc438840733 h 96بند چهارم- تهدید علیه بهداست عمومی و آلودگی محیط زیست PAGEREF _Toc438840734 h 97بند پنجم – اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی PAGEREF _Toc438840735 h 98بند ششم- جرایم تصرف عدوانی ، مزاحمت و ممانعت از حق PAGEREF _Toc438840736 h 99مبحث نهم- حاشیه نشینی و گروه های آسیب پذیر PAGEREF _Toc438840737 h 99گفتار اول- حاشیه نشینی و بزهکاری کودکان PAGEREF _Toc438840738 h 99گفتار دوم- حاشیه نشینی و کارکودکان PAGEREF _Toc438840739 h 100گفتار سوم- بزهکاری کودکان PAGEREF _Toc438840740 h 100گفتار چهارم- زنان حاشیه نشین و جرم PAGEREF _Toc438840741 h 101نتیجه گیری و پیشنهاد ها PAGEREF _Toc438840742 h 104ننتیجه گیری PAGEREF _Toc438840743 h 104پیشنهاد و راهکارها جهت پیشگیری و کاهش جرم در مناطق حاشیه نشینی: PAGEREF _Toc438840744 h 106فهرست منابع PAGEREF _Toc438840745 h 115چکیده انگلیسی PAGEREF _Toc438840746 h 123
چکیدهاز آنجا که حاشیهنشینی خاص کشور ما نیست، تلاشهای مربوط به حل آن سابقة زیادی دارد. این تلاشها را میتوان بصورت یک پیوستار در نظر گرفت که در یک سوی آن نادیده گرفتن و تلاش برای نابودی و پراکنده کردن این اجتماعات است و در سوی دیگر تلاش برای ارائه مسکن، امکانات و شرایط زندگی به آنان است. البته هر کشور با توجه به امکانات اقتصادی و شرایط سیاسی خود یک راه حل برمیگزیند، بعنوان مثال در کشورهای اروپایی که توان اقتصادی بالاتری (در مقایسه با کشورهای کم توسعه یافته ) دارند، سعی میشود از طریق خانههای بین راه، مراکز خیریه و… به حاشیهنشینیها و بیخانمانی سروسامان بدهند. و در کشوری مانند فیلیپین با تخریب آلونکنشینها با معضل روبرو میشوند. در کشور ما شاید با ترکیبی از هر دو مواجه باشیم که نمودی از فقدان یک برنامه مدون در مواجهه با این معضل است.به هر حال این معضل، دلایل چند گانهای دارد . نظریهپردازان غربی اعتقاد دارند ساکنان حاشیهنشینها، مردمی بیجا، آواره و رانده شدهاند، که مانند خس و خاشاک بر سیل مهاجرت از روستاها کنده و به شهرها آورده شدهاند. بدون اینکه در جامعه مدرن پذیرفته شده باشند، به نظر این گروه حاشیهنشینی از جمله عوارض جانبی گذار جوامع سنتی به سوی جوامع صنعتی و شهری مدرن است و جنین تحول عظیمی بدون عوارض جانبی امکان پذیر نخواهد بود. سیر منطقی این نظریه رهاسازی حاشیه نشینان به حال خود است تا اینکه دست نامرئی بازار فکری به حال آنان نماید و یا حداکثر محلی برای اجرای برنامه های تسکین دهنده جهت کاستن ازخطر انفجار این بمب ساعتی باشند. هدف اصلی از نگارش این تحقیق بررسی عوامل موثر حاشیه نشینی در ارتکاب جرم بوده و نتایج این تحقیق نیز در جهت تایید فرضیه های این پژوهش بوده که بین عوامل موثر حاشیه نشینی و گرایش به رفتار بزهکارانه , عوامل موثر حاشیه نشینی و عوامل محیطی و خانوادگی در مناطق حاشیه نشین و عوامل آموزشی و فرهنگی در مناطق حاشیه نشین رابطه ی معنی دار وجود دارد.
واژگان کلیدی:حاشیه نشینی،جرم،جامعه،فقر،اقتصاد.
مقدمهصاحب نظران و کارشناسان مسائل شهری تعاریف متعددی از حاشیه نشینی ارائه کرده اند برخی عقیده دارند حاشیه نشینان کسانی هستند که در محدودة اقتصادی شهر زندگی می کنند ولی جذب نظام اقتصادی و اجتماعی نشده اند حاشیه نشینان را در معنای عام شامل تمام کسانی می دانند که جاذبه شهر نشینی و رفاه شهری این افراد را از زادگاه خویش کنده و به سوی قطبهای صنعتی و بازارهای کار می کشاند و اکثر آنها مهاجرین روستایی هستند که به منظور گذراندن بهتر زندگی راهی شهرها می شوند. البته به نظر می رسد که به تعبیر یاد شده باید اوصافی چون عدم امنیت ، جرم زا بودن و نیز مامن و پناهگاه امن برای بزهکاران را اضافه نمود . حاشیه نشینی مساله و عارضه ای شهری است و منشاء عمده بزهکاری و جرم می باشد و دارای اشکال مختلفی است .بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که حاشیه نشین فردی است مهاجر یا غیر مهاجر که به دلیل فقدان ریاست و تخصص صنفی و نبود بنیانهای مالی توانمند و طبقه و فرهنگ اجتماعی متناسب با طبقات و فرهنگ متعارف و لازم شهری در حاشیه واقع شده است . این افراد بیشتر به علت عوامل رانش زادگاه خود و کمتر به دلیل عوامل جاذب شهری ، زادگاه خویش را ترک کرده و به شهر ها روی می آورند . انها به دلیل عدم تطبیق با محیط شهری از یک سوو بر اثر عوامل پس ران شهری از سوی دیگر از محیط شهری پس زده می شوند و به تدریج به کانونهای به هم پیوسته و یا جدا از یکدیگر در قسمتهایی از شهر سکنی می گزینند به صورتی که محل سکونت و نوع مسکن آنها با محل سکونت متعارف شهری مغایر بوده و مالکیت آنها غالبا غصبی است و همچنین این افراد از نظر وضعیت فرهنگی و اقتصادی نیز با جمعیت شهری تمایز دارند.که مجموع عوامل و شرایط مذکور موجب شده جامعه شاهد افزایش ارتکاب جرم در چنین مناطقی باشد.
فصل اول-کلیات تحقیق1-بیان مساله
احساس ناامنی در محله ، تنها به دلیل جرایم خشونت آمیز نیست بلکه نابهنجاریها و رفتارهای اخلالگرانه چون اعتیاد ، ولگردی ، تکدی گری و سرقت گذشته از اینکه عامل اصلی ترس و احساس ناامنی عمومی اند به نوبه خود قطعا زمینه رواج گسترده جرایم را نیز فراهم مینمایند. همانطوری که اگر پنجره ای از ساختمان بشکند و همچنان تعمیر نشده رها گردد به زودی کل ساختمان منهدم خواهد شد . برای پیشگیری از انهدام اجتماع نیز باید به محض شکسته شدن اولین هنجار فورا با هنجار شکن برخورد کرد . موضوع حاشیه نشینی یکی از معضلات شهری است که از حیث بستر قرار گرفتن برای ارتکاب جرایم مورد توجه کارشناسان حقوقی و قضایی و جرم شناسان بوده اینکه جرایم در مناطق حاشیه ای بسیار بیشتر از سایر مناطق اتفاق می افتد مورد پذیرش همه است و آمارهای اخذ شده از پرونده های مطروحه در دادگستری نیز حکایت از این واقعیت دارد .
در این پایان نامه هدف نشان دادن تاثیر حاشیه نشینی بر وقوع جرم می باشد بدوا تصویر و چهره ای از حاشیه نشینی و علل شکل گیری آن را ترسیم می کنیم سپس جرایمی که در این مناطق معمولا اتفاق می افتد و نقش دستگاههای عمومی و دولتی در شکل گیری حاشیه و وقوع جرایم و نیز توصیه هایی جهت پیشگیری از وقوع جرم در این مناطق را بیان خواهیم کرد .
این ناهنجاری ها را می توان در روستا ها وحتی در مناطق مختلف و محله های یک شهرمشاهده کرد. در هر جامعه و محیطی ساسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی ، اقلیمی،وضعیت اجتماعی، اقتصادی، موقعیت خانوادگی،تربیتی، شغلی، وطرز فکر و نگرش خاصی حاکم است.که هر یک از اینها در حسن رفتار و یا بد رفتاری افراد موثر است.
عمده ترین نماد جهانی حاشیه نشینی سیمای نامطلوب آن است که احساس و وجدان و دیدگان آدمی را می آزارد گذرگاهها ومعابر پرپیچوخم و کم عرض بوده و معمولا راه دسترسی خودروهای امداد اعم از آتشنشانی، اورژانس و پلیس در مواقع بروز حوادث و خطرات وجود ندارد .
حاشیه نشینها فاقد بهداشت عمومی و خصوصی در حد واندازه استانداردهای جهانی و حتی ملی هستند و اقدام علیه بهداشت عمومی و محیط زیست در چنین مناطقی شایع است . انباشت زباله ها و عدم جمع آوری آنها ، جریان فاضلاب منازل در کوچه ها و عدم دفع بهداشتی آن ، آلودگی های صوتی و آلودگی هوا و غیره در این محلات مشهود است.
اکثر خانواده های حاشیه نشینی شغل رسمی برای تامین معاش خود ندارند و چون این افراد عموما فاقد مهارت وتخصص و سرمایه گذاری می باشند به مشاغل کاذب و بعضا مجرمانه مثل دست فروشی ، کوپن فروشی ، تکدی گری، زباله دزدی، خرید وفروش مواد مخدر و مشروبات الکلی روی می آورند .
در مناطق حاشیه نشین خرده فرهنگهای خاص مناطق کوچک هر یک از خانوارها که قبلا ساکن آن بودند مشاهده می شود . این فرهنگها بسیار دیر جذب فرهنگهای شهری می شوند و این امر و نیز فقر فرهنگی افراد امکان نفوذ از نظر فرهنگی و اجتماعی را در انها برای اجرای برنامه های مختلف اجتماعی ، چون بهداشت و تنظیم خانواده و غیره مشکل می کند .
2-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
حاشیه نشینان که بیشتر مهاجران روستایی و حامل خصلت های اجتماعی هستند با خصایص جامعه شهری سنخیتی ندارند و از نظر آسیب های اجتماعی نیز سهم بالایی از وقوع جرم و جرایم به ایشان اختصاص دارد.رواج مشاغل کاذب و غیر رسمی ،فقر اقتصادی و نبود مهارت فنی در میان مهاجران حاشیه نشین مشاغلی را رواج داده که در متن زیست شهری قابل مشاهده است مانند دستفروشی کالا ، دلالی و دیگر دوره گردها .
عدم برخورداری از بهداشت و امکانات درمانی ،تراکم جمعیت در کنار فقدان امکان شهری باعث شده که از نظر بهداشتی مناطق حاشیه ای شهرها در وضعیت وخیمی قرار گیرند و آمار بالای بیماری های واگیر و پوستی و گوارشی گواهی براین مشکل عمده در مناطق حاشیه نشین است .
یک کارشناس علوم اجتماعی نیز در این رابطه معتقد است که حاشیه نشینی درشهر های ایران رو به افزایش است .حاشیه نشینی در ایران به دو صورت قشر مرفه نشین و فقیر نشین در حال گسترش است که حاشیه نشینی در بخش فقیر نشین بیش از مرفه نشین می باشد . که انحرافات مختلف اجتماعی را به دنبال دارد که باید با اتخاذ تدابیر لازم ضمن پیشگیری از این معضل اجتماعی از گسترش حاشیه نشینی جلوگیری کرد.این تحقیق از این جنبه اهمیت دارد که در مناطق حاشیه نشین میزان جرایم رو به فزونی می باشد و در این پایان نامه سعی بر این است تا راهکارهایی جهت کاهش این جرایم ارائه گردد.
3-اهداف تحقیق
1-ارائه ی راهکارهای نوین در جهت جلوگیری از تشدید حاشیه نشینی والتیام آن در اطراف شهرها
2-تبلیغات و برنامه های آموزشی بیشتر از طریق رسانه های گروهی جهت کاهش جرایم در حاشیه نشینان
4-سوال تحقیق
1 -حاشیه نشینی بر میزان جرایم در جامعه چه تاثیری دارد؟
2-مهم ترین علل گرایش حاشیه نشینان به ارتکاب جرم در جامعه چیست؟
5-فرضیات تحقیق
1 -حاشیه نشینی تاثیر مستقیم بر میزان جرایم در جامعه دارد.
2-به نظر می رسد فقر از مهم ترین علل حاشیه نشینی در جامعه می باشد.
6- قلمرو مکانی تحقیق
-حاشیهی شهرهای ایران به ویژه کلانشهر تهران
– قلمرو زمانی تحقیق
قلمرو زمانی از زمان پیدایش حاشیه نشینی تا کنون می باشد.
7-مرور ادبیات تحقیق
(کارگر ، بهمن ، مقاله-ریسرچ حاشیه نشینی و امنیت ،1389،دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره شانزدهم ، شماره46):
حاشیه نشینی درکشورهای در حال توسعه به محلات فقیر نشینی اطلاق می شود که اطراف شهرهای بزرگ ایجاد می شوند. در این میان رشد انفجاری مناطق حاشیه نشین موجبات بروز بحرانهای بسیاری از جمله ناامنی برای ساکنین این مناطق شده و مشکلات عدیده ای را برای شهروندان به همراه داشته است که مهمترین آنها وقوع جرم وجنایت وبحرانهایی امنیتی برای شهر می باشد . پدیده حاشیه نشینی ریشه در تاریخ اجتماعی انسانها دارد و تبلور آن در قالب گتوهای نژادی، مذهبی بوده است . و در جوامع کهنسال از آن تحت عنوان سکونتگاههای فقیر نام برده اند .این پدیده به مفهوم امروزین، نخست در کشورهای صنعتی همراه با رشد شتابان شهرنشینی و افزایش میزان مهاجرت روستا ییان به شهرها به وجود آمده است . در کشورهای در حال توسعه نیز به دنبال برنامه های استعماری کشورهای صنعتی و نفوذ و اشاعه فرهنگ و تکنولوژی آنان در این کشورها شروع به رشد و توسعه نموده است.
(ناظری ، مهرداد ، حاشیه نشینى – تهدید امنیت شهرها ،1382، روزنامه همشهرى):
حاشیه نشینی را به معنای عام شامل تمام کسانی می داند که در محدوده اقتصادی شهر ساکن هستند ولی جذب اقتصاد شهری نشده ا ند و در کشورهای در حال توسعه، به محلات فقیرنشینی اطلاق می شود که اطراف شهرهای بزرگ به وجود آمده و ساکنین این مناطق به علل گوناگون نتوانسته ا ند جذب نظام اقتصادی – اجتماعی شهر شده و از امکانات و خدمات شهری استفاده نمایند
و به طور کلی مناطق حاشیه نشین، نه امکانات شهری و نه شکل و شمایل روستاها را دارا هستند. یکی از مسایل مهمی که حاشیه نشینی برای شهرهای بزرگ فراهم آورده است تهدید امنیت انسانهاست. آمار نشان میدهد که اکثر جرائم اتفاقا فتاده در شهر تهران توسط افرادی صورت گرفته که در حاشیه ها زندگی می کردند. به طور کلی ساختار مناطق حاشیه ای به گونه ای است که گروه ها و باندهای مافیایی با حضور در آنجا میتوانند به فعالیت نابهنجار خود پردازند.. در تعاریف دیگر نیز اینگونه آمده است که حاشیه نشینی را می توان با توجه به وضعیت افراد حاشیه نشین و سبک زندگی آنان تبیین کرد . افراد حاشیه نشین کسانی هستند که در محدوده اقتصاد شهر زندگی می کنند و جذب نظام اجتماعی _ اقتصادی شهر نشده اند . علت جذب نشدن آنها یکی مشکل مسکن ( ناشی از درآمد پایین ) و دیگری تفاوت رفتار آنان با رفتار های متعارف شهر ونیز با افرادی است که با همان سطح درآمد در شهر زندگی می کنند.
(بشارتی ، امیر حسین، حاشیه نشینی ، 1386 ، روزنامه اعتماد ، تهران ، 10 آبان 1386):
افزایش لجام گسیخته جمعیت شهرنشین و وجود حاشیه نشینی باعث افزایش گرایش به مادی گرایی ، کجروی ، بی عاطفگی و بروز بزهکاری می گردد و از آنجا که در شهرها افراد شناختی از یکدیگر نداشته اند و در نتیجه کنترل و نظارت اجتماعی بر عملکرد آنان از میان رفته است موجب شکل گیری نابهنجاری اجتماعی می گردد، به گونه ای که طبق آمارهای انتشار یافته از سوی برخی موسسات جرم شناسی جهانی شاهد افزایش 5/3 درصدی خشونت در شهرها بوده ایم میزان جرایم شهری با توسعه شهرها و افزایش جمعیت ارتباط مستقیم دارد به همین خاطر شاهد شکل گیری نقاطی مستعد پیرامون کلانشهرها می باشیم که به عنوان بهترین پایگاه شکل گیری و ترویج ناهنجاری اجتماعی شناخته می شود بدین ترتیب حاشیه نشینی به عنوان بستری برای ارتکاب جرایم مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. در ایران نیز پیدایش نخستین اجتماعات آلونک نشینی مربوط به سال 1311 در شهر تهران می باشد اما رشد وگسترش اجتماعات آلونک نشین به بعد از کودتای 28 مرداد به خصوص از سال 1335 به این طرف بر می گردد نخستین اجتماعات حاشیه نشین در جنوب شهر تهران تمرکز یافتند بر این اساس رشد حاشیه نشینی در دهه های 40 و50 ابتدا از تهران شروع شده است.
(دورکیم ، امیل ، 1381 ، درباره تقسیم کار اجتماعی ، ترجمه باقر پرهام ، ویراست دوم ، چاپ اول ، تهران ، نشر مرکز):
گسترش تاسیسات شهری و شبکه های ارتباطی و همچنین افزایش درآمد حاصل از نفت موجب رونق شهرها و ایجاد جاذبه های شهری گردید و از سوی دیگر اصلاحات ارضی و مکانیزاسیون دافعه های روستایی را تشدید نمود و تا به امروز به حیاط خود ادامه داده است . به دنبال شکل گیری مناطق و محله ی حاشیه نشین مسائل و مشکلات متعددی دامنگیر شهرها می شود گرچه ممکن است این مشکلات به طور مستقیم از شکل گیری این مناطق و محله ها منتج نباشد ولی در واقع اثرات غیر مستقیمی هستند که حاشیه نشینی به وجود آورنده و یا تشدیدی کننده آنها می باشد اشتغال ساکنان این محله ها در مشاغل غیررسمی و کاذب به خاطر وجود ساخت و سازهای غیر مجاز اختلال در نظام شبکه های ترافیکی شهر و خلاصه اثرات نامطلوب این مناطق بر ارائه بهینه خدمات و امنیت شهری در سطح محله و حتی کل سیستم شهری از جمله آثار نامطلوب و مخرب مناطق حاشیه نشین می باشد که برای مدیریت شهری مشکلات عدیده ای ایجاد می نماید در کل حاشیه نشینی اثرات نامطلوب بسیاری به همراه دارد که همانطور که اشاره شد از مهمترین آنها نا امنی و احساس خطر و عدم آسایش برای ساکنان این مناطق و پیرامون میباشد که در این مقاله-ریسرچ به بررسی اثرات حاشیه نشینی و راهکارهای جلوگیری از ناامنی و برقراری امنیت و آسایش در این مناطق حاشیه نشین پرداخته شده است .
همانگونه که مشخص است فردی که مبادرت به ارتکاب جرمی می نماید قانون حسب جرم ارتکابی، مجازات خاص خود را برای شخص خاطی در نظر گرفته و متخلف را به مجازات مقرر در آن محکوم نموده است.هر گروه دارای معیارهایی از رفتار است که «هنجار» نامیده می شود. این هنجارها ضرورتاً به صورت قانونی تدوین نشده اند؛ بلکه هر کس از نقطه نظر گروهی که عضو آن است، عملی را بهنجار (درست) و نابهنجار (نادرست) جرم می داند و این هنجارها بستگی به ارزشهای فرهنگی هر جامعه دارد. مجرم کسی است که برچسب خورده و جرم رفتاری است که دیگران به آن برچسب زده اند.این رویکرد معتقد است که رفتارها به خودی خود به عنوان جرم یا کجروی محسوب نمی شوند؛ بلکه این افراد و گروههای فرهنگی هستند که به این رفتارها به عنوان جرم برچسب می زنند..باید توجه داشت که جرم یک پدیده اجتماعی و کاملاً نسبی است. چرا که جرم در یک زمان و در بین برخی ملتها، جرم محسوب می شود، در حالی که در زمان و مکان دیگر جرم شناخته نمی شود.
برای روشن شدن مطلب چند مثال می آوریم:قبل از ظهور اسلام، زنده به گور کردن نوزادان دختر در بین قبایل عرب متداول بود و مجازاتی در پی نداشت؛ در حالی که پس از ظهور اسلام این عمل نهی شد و عنوان گناه پیدا کرد.لواط در آتن و قبیله چوکچی و سرقت در قوم اسپارت جرم نبوده؛ ولی در بیشتر جوامع جرم محسوب می شود.در جزایر فیچی کشتن پدر و مادر نه تنها جرم نیست؛ بلکه کاری نیک شمرده می شود. و یا «پدرکشی» در بین اسکیموها و «دخترکشی» در چین باستان اساساً جرم شناخته نمی شود.سرخپوستان بلاک فوت دزدیدن اموال بیگانگان را کاری نیک می انگارند و بسیاری از محرومان ستمدیده ربودن اموال بیگانگان را «دزدی» و «بد» نمی شمارند؛ در صورتی که از منظر صاحب نظران اجتماعی هیچ کدام از این نظرات پذیرفته نمی شود.زنان اسکیمو اگر توسط مردی قویتر از شوهرانشان دزدیده شوند، مورد مواخذه قرار نمی گیرند، هم چنین آن مرد «زن دزد» مورد تشویق جامعه اسکیمو قرار می گیرد؛ زیرا جرات کرده است خانواده ضعیفی را از بین ببرد.بنابراین می توان گفت که نظر جامعه نسبت به جرم در همه جا یکسان نیست.در جرم شناسی پدیده های بزه، بزهکار و بزهکاری به عنوان سه رکن اصلی در نظر گرفته می شود. بنابراین در ادامه ، سعی در ارائه یک تعریف برای هر کدام از این ارکان، داریم.هر عملی که در جامعه قوانین را نقض کند و مجازات در پی داسته باشد، «بزه» نامیده می شود.هر جرمی که صورت می گیرد، دارای علل سازنده ای است که بر روی فرد اثر می گذارد و او را به سوی ناسازگاری و نابهنجاری سوق می دهد. پی آمد این سوق دادنها، ارتکاب خطا است و خاطی را به یک تعبیر «بزهکار» می نامند.بزهکاری مجموعه ای از جرایمی است که در یک زمان و مکان معین به وقوع می پیوندد. ژامبو مرلن در این زمینه می نویسد:« بزهکاری پدیده ای است که بدون توجه به بزهکار، می توان آن را مورد بررسی قرار داد و تراکم جرم، اهمیت گونه های مختلف جرایم، تغییرات اجتماعی جرایم را از نظر مکان، زمان، نژاد، مذهب و دقیقاً تحقیق کرد.»لاک ساین نیز در این زمینه می نویسد: «بزهکاری یک میکروب اجتماعی است. این میکروب در محیطی که آمادگی پروراندن تبهکار نداشته باشد، بروز نکرده، جرمی اتفاق نمی افتد.»در ایران نیز بزهکاری به کل جرایمی گفته می شود که در صورت ارتکاب به موجب قوانین قصاص، دیات، حدود و تعزیرات دارای مجازات هستند.
مـجازات در لغت به مـعنای جزا دادن ، پاداش وکیفر آمده است در اصـطلاح حقوقی تعاریف متفاوتی از مـجازات آمـده اسـت : « مجازات عبارت از تنبیه وکیفری است که بر مرتکب جرم تحمیل میشود. مفهوم رنج از مفهوم مجازات غیر قابل تفکیک است و در واقع رنج و تعب است که مشخص حقیقی مجازات می باشد.»ویا «مجازات واکنش جامعه علیه مجرم » است.
هدف مجازات اصلاح مجرم ، دفاع اجتماعی واجرای عدالت است. آزار وسیله نیل به این هدف عـالی است. مجازات قاضی در حدودی که قانون مـعلوم نموده است ، تعیین می کند . مـجازات ضامن اجراء قواعد مـربوط به نظم عمومی است واز سایر وسائل تضمینیه مـمتاز ومشخص است. مـجازات شخصی است و برای همه یکسان است.»
حاشیه نشینی،به ساختمان یا بخشی از شهر که در آن ویرانی ، نارسایی عرضه خدمات درمانی تراکم زیاد جمعیت در واحدهای مسکونی ، فقدان آسایش لازم و خطرات ناشی از عوامل طبیعی نظیر سیل دیده می شود.
در این قسمت سعی می نماییم تا به طور خلاصه به بیان برخی از تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور بپردازیم.
1-(نقدی،علی رضا، مقاله-ریسرچ حاشیه نشینی و ارتکاب جرم،1391،فصلنامه توسعه انسانی،ص25).نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
به زعم آسیب شناسان اجتماعی، همه اشکال نابهنجاری های اجتماعی چون سرقت، قتل، قاچاق، خودکش ی، فحشاء، اعتیاد،الکلیسم و نظایر آن، چه به مثابه انحراف و چه در زمره بیماری یا اختلال، معلول ناسازگاری های اجتماعی است که بر روابط فردو جامعه حاکم اند و در مناطق حاشیه نشین نمود بیشتری می یابند. آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر و بیکاری، اعتیاد و خرید وفروش مواد مخدر، ولگردی، دعوا و درگیری بسیار زیاد است. ازاین رو می توان گفت که حاشیه نشینی، نمودی از آسیبها وانحرافات اجتماعی است. اعتیاد و فروش مواد مخدر یکی از مسائل و آسیب های اجتماعی بحرانی در مناطق حاشیه نشین است .همچنین با مشاهده میدانی در این مناطق می توان دریافت که چهره بسیاری از ساکنان این مناطق به ویژه جوانان به اعتیادآلوده است. در این مناطق همه می دانند که محل های توزیع و مصرف مواد مخدر کجا است و یا چه کسانی آن را توزیع می کنند.همچنین دعوا و درگیری جوانان و ولگردی و بزهکاری، یکی دیگر از جلوه های آسیب شناسی اجتماعی این مناطق است به طوری که ولگردی، خشونت و تنش گرایی جوانان، از جلوه های بارز آسیب شناسی مناطق حاشیه نشین است. در مراتب بعدی در روستایی و شهری این مناطق، الکلیسم، فساد و فحشاء، دزدی و سرقت نیز وجود دارد. حاشیه نشینی به دو نظام فرهنگی وابسته است و در عین حال، به هیچ یک، تعلق و تمایل کامل ندارد. در حاشیه بودن به گس یختگی از نظام ارزشی پیشین واحساس رهایی نسبی از یوغ کنترل اجتماعی شهری منجر می شود و نوعی عدم انسجام و همبستگی را پدید می آورد که علاوه بر افزایش استعداد و قابلیت رشد آسیب های اجتماعی، سبب اختلال در نظم و امنیت عمومی می شود.
2-.(هاروی، دیوید2012، عدالتاجتماعی و شهر، ترجمه فرخ حسامیان، محمدرضا حائری و بهروز منادیزاده، تهران: شرکت پردازش و برنامهریزی شهری،ص67).نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
جامعه شناسان در تعریف افرادی که در حریم شهرها سکونت دارند چنین می گویند : معمولا حاشیه نشینان را کسانی تشکیل می دهند که در شهرها زندگی می کنند اما به عنوان یک شهروند از امکانات و خدمات شهری بهره نمی برند. این افراد با وجودی که در دل یا حاشیه شهرها جای دارند اما فرهنگ روستایی را هم چنان حفظ کرده اند ولی در عین حال خود را شهری می دانند همچنین در انسان شناسی نیز حاشیه نشین به فرد یا گروهی گفته می شود که فرهنگ اولیه خود را بدون اینکه فرهنگ ثانویه را جایگزین نماید از دست داده است یا در عالم برزخ قرار می گیرد یک جامعه شناس در خصوص حاشیه نشینی افراد مهاجر می گوید : ” انسان حاشیه نشین شخصیتی است که از برخورد یا پیوند دو نظام فرهنگی متفاوت یا متخاصم به وجود می آید. چنین موجود دو رگه ای در آن واحد نسبت به دو فرهنگ احساس دلبستگی دارد اما از طرف دیگر خود را کاملا به هیچ کدام متعلق نمی داند
3- .(متاز، فریده ،1389، جامعهشناسی شهر، تهران: شرکت سهامی انتشار،ص56)نتایج این تحقیق حاکی از ان است که:
همزمان با افزایش مکانهای آلونک نشین، شاهد گسترش بی رویه نابرابری های اجتماعی، فقر، بیکاری، بزهکاری، تفاوتهای فرهنگی و بیسوادی هستیم. حلبی آبادها نتیجه کاربری ارضی نابرابر بین بخش های مختلف شهری است که به صورت های مختلف زمین ها را در خارج از محدوده ها در اشغال خود دارند. حلبی ابادها بدون امکانات بازافرینی، از لحاظ اشتغال و دیگر منابع می توانند حتی ریشه در مناطق روستایی داشته باشند. بیشترین امید آنها به کار در شهر می باشد. در راستای این بررسی، میتوان متغیرها و عوامل زیادی را برشمرد که هر یک به نوعی بر چگونگی زیست شهری تاثیرگذار هستند. مناطق حاشیه نشین ارزنان و دارک اصفهان از جمله پدیده هایی است که تاثیرات منفی بسیاری را بر شهر اصفهان، محیط زیست و امور سیاسی و اقتصادی بر جای می گذارد.
4-.(بروزجائیان گلوگاه، علیاصغر (1380)، بررسی تأثیر وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی دانشجویان بر مشارکت سیاسی آنها، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز،ص121)نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
توسعه شهرنشینی و پیدایش مناطق کلان شهری در کشورهای جهان سوم با توسعه شهرنشینی در کشورهای جهان صنعتی غرب که از فردای انقلاب صنعتی در کشورهای مذکور آغاز گردید بسیار متفاوت است. هجوم سیل آسای روستاییان به شهرها به ویژه شهرهای بزرگ در کشورهای در حال توسعه را باید در از هم پاشیده شدن نظام های سنتی تولید روستایی از یک سو و وجود فرصت های شغلی مناسب از سوی دیگر جستجو کرد. مهاجران به محله های مهاجرنشینی هجوم می برند که در حاشیه شهرها مانند قارچ رشد می کنند و آنان در جایی که «حاشیه گندابی» یا آپاندیس نواحی شهری نامیده می شود سکنی می گزینند.
5-.(نصیری، یوسف،1392، حاشیهنشینی، علل و ناهنجاریهای کالبدی، اقتصادی و اجتماعی آن ،مورد مطالعه کریم آباد زاهدان، پایان نامه کارشناسیارشد، دانشگاه سیستان و بلوچستان( نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
وجه مشخصه شهرنشینی جهان سومی، ناموزونی و نابرابری است. اشاعه قابل توجهی از ثروت و از سوی دیگر اقلیت هایی که در فقر زندگی می کنند، از ناکامی های خط مشی شهری قلمداد می شوند. حاشیه نشینی از پیامدهای توسعه ناهمسو و بدریخت در نظام شهرنشینی است. کاربریهای شهری در قشربندی اجتماعی و اقتصادی تاثیرگذار است و وقتی حاشیه نشینان خود را ناتوان از بهبود موقعیت اقتصادی- اجتماعی خویش احساس کردند، نوعی محرومیت در آنها بوجود آمده و آنها را به ارتکاب جرائم اجتماعی وادار کرده است. تحقیق حاضر بررسی علل شکل گیری حاشیه نشینی را در ارتباط با شاخص های آموزشی، بهداشتی، فرهنگی، تجاری، ورزشی، فضای سبز و بازتاب های اجتماعی ناشی از آن، در شهر یزد مورد بررسی قرار داده است.
6-.(خاکپور، براتعلی و هادیزاده بزاز، مریم،مقاله-ریسرچ، 1391،تحلیلی بر علل ساختاری مهاجرت، شهرنشینی و اسکان غیررسمی در ایران با نگرش ویژه بر کلانشهر مشهد، دانشگاه مشهد: چهارمین کنفرانس مدیریت و برنامهریزی شهری.).نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
شهرنشینی، به عنوان شیوه غالب سکونتی انسان قرن بیستو یکمی، امروزه با رشد شتابانی در حال گسترش است. رشد جمعیت شهرها تنها یک عامل از عوامل تأثیرگذار بر رشد شهرنشینی بوده است. تمرکزگرایی و توسعه ناموزون منطقهای نیز از جمله مواردی بوده است که زمینه را برای مهاجرت روستائیان به شهرها و به تبع آن، رشد و گسترش شهرها فراهم نموده است. در این اثنا به دلیل پایین بودن سطح مهارت، تحصیلات و درآمد مهاجرین که به سبب بالا بودن قیمت زمین، امکان جذب شدن در متن شهر را از دست میدهند و از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در حاشیه ماندهاند و جذب مناطق حاشیهای شهر میشوند
7-.(حسینزاده، علیحسین؛ نواح، عبدالرضا و اسماعیلی، مرتضی (1387)، مقاله-ریسرچ بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر حاشیهنشینی در شهر بهبهان، فصلنامه توسعه انسانی، شماره 4: 103-130).نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
اگر مهاجرت را از علل رشد و گسترش حاشیهنشینی بدانیم، مشارکت اجتماعی و کیفیت آن از پیامدهای حاشیهنشینی است. مشارکت در امور شهر و محله از جمله مواردی است که در کیفیت زندگی و سالمسازی محیط نقش اساسی دارد. از نظر میلبراث و گوئل مشارکت به چهار عامل بستگی دارد: انگیزه، موقعیت اجتماعی، ویژگیهای شخصی و محیط اجتماعی/ سیاسی؛ مثلا هراندازه فرد بیشتر در معرض انگیزههای سیاسی مانند بحث درباره سیاست بوده باشد و یا به اطلاعات سیاسی دسترسی داشته باشد، احتمال مشارکت سیاسی او بیشتر میشود. موقعیت اجتماعی که با میزان تحصیلات، محل سکونت، طبقه و قومیت سنجیده میشود که بر میزان مشارکت بسیار تأثیرگذار است. محیط یا زمینه نیز بسیار مهم است، از این نظر که مثلاً فرهنگ سیاسی ممکن است مشارکت یا اشکال خاصی از مشارکت که پسندیده است( مثل شرکت در انتخابات)را تشویق کند یا مانع آن شود.
8-.(پیران، پرویز (1380)، تحلیل جامعه شناختی از مسکن شهری در ایران، نامه انجمن جامعهشناسی ایران، شماره 6: 27-48) نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
تاریخچه حاشیهنشینی در جهان به نوعی به انقلاب صنعتی و به تبع آن به رشد شهرها گره خورده است. حاشیهنشینی چه در کشورهای توسعهیافته و چه در کشورهای در حال توسعه، مستقیماً متأثر از نحوة صنعتی شدن شهرها بوده است. در کشورهای توسعهیافتة کنونی، ابتدا کارخانهها به علت نیازشان به منابع آنی و امکانات حمل ونقل در درون شهرها ایجاد شدند و به همین سبب مهاجرین روستایی و طبقات فقیر شهری را به مرکزشهرها کشاندند. 9-پدیده حاشیهنشینی پدیدهای شهری است که با توجه به رشد شهرنشینی بیرویه در جهان، ایران و وجود مهاجرتهای روستا ـ شهری شکل گرفته و گسترش یافته است، حاشیهنشینی به عنوان برهم زننده تعادل فیزیکی شهرها، نشاندهنده توسعه ناموزون شهری و منطقهای است و دغدغه بسیاری از متخصصین شهری، جامعهشناسان، معماران و غیره است.
10-( دیویس، 2004: 13) نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
مناطق حاشیهنشین بیش از همه، به عنوان مکانهایی با پسماندههای اجتماعی و فساد و مراکز غیراخلاقی و شلوغ بوده است. هر چند بعدها محققین و نویسندگان عرصه حاشیهنشینی، تعریف کلاسیکی از حاشیهنشینی را مد نظر داشتند – مناطقی با تراکم زیاد جمعیتی، فقر و خانههای غیررسمی، دسترسی نابرابر به آب سالم و لوله کشیشده و تصرف غیرقانونی زمین، ولی افتراهای عصر ویکتوریایی را کنار گذاشتند
11-(گروبر و دیگران، 2005(نتایج تحقیق حاکی از آن است که:
مفهوم حاشیهنشینی معانی و اسامی گوناگونی برای خود دارد و اغلب، به مساکن فاقد خدمات و نیازهای اولیه انسانی اطلاق میشود .
در انتها می توان به این نتیجه رسید که با توجه به تحقیقات انجام شده در این زمینه،دیگران از تمامی ابعاد به این موضوع نگاه نکرده اند و می توان بررسی همه جانبه ای از موضوع انجام داد.
8-روش تحقیق
روشی که برای این تحقیق به کار گرفته شده است روش توصیفی–تحلیلی است. برای این منظور ازابزارهایی استفاده خواهد شد، از جمله، استفاده از منابع موجود در کتابخانه ها و بانک های اطلاعاتی. پس ازجمع آوری منابع و فیش برداری از آن ها، به تشریح و تحلیل مطالب، شناسایی معضلات مربوطه و راه های احتمالی پاسخگویی به آن ها، پرداخته خواهد شد. این پژوهش اساسا با استفاده از آخرین و جدیدترین مقالات وکتاب ها و اسناد حقوقی و هم چنین منابع معتبر الکترونیکی انجام خواهد شد.روش تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش تحلیلی استنباطی است.
فصل دوم-تعاریف و مفاهیم تحقیقمبحث اول-تعریف جرمگفتار اول-تعریف جرم در لغتجرم در لغت به معنای «گناه» آمده است.«جرم عمل یا خودداری از عملی است که مخالف نظم و صلح و آرامش اجتماع بوده و از همین حیث مجازاتی برای آن تعیین نموده باشد.»انجام تخلف و جرم از ناحیه افراد عموماً به صورت مختلف صورت می گیرد و بر اساس آن مجازاتهای مربوط به جرائم در قانون مدون شده است.«جرم مخالفت با اوامر و نواهی کتاب و سنت یا ارتکاب عملی است که به تباهی فرد یا جامعه بیانجامد. هر جرم را کیفری است که شارع بدان تصریح کرده یا اختیار آن را به ولی سپرده است.»
همانگونه که مشخص است فردی مبادرت به ارتکاب جرمی می نماید قانون حسب جرم ارتکابی، مجازات خاص خود را برای شخص خاطی در نظر گرفته و متخلف را به مجازات مقرر در آن محکوم نموده است.هر گروه دارای معیارهایی از رفتار است که «هنجار» نامیده می شود. این هنجارها ضرورتاً به صورت قانونی تدوین نشده اند؛ بلکه هر کس از نقطه نظر گروهی که عضو آن است، عملی را بهنجار (درست) و نابهنجار (نادرست) جرم می داند و این هنجارها بستگی به ارزشهای فرهنگی هر جامعه دارد. مجرم کسی است که برچسب خورده و جرم رفتاری است که دیگران به آن برچسب زده اند.این رویکرد معتقد است که رفتارها به خودی خود به عنوان جرم یا کجروی محسوب نمی شوند؛ بلکه این افراد و گروههای فرهنگی هستند که به این رفتارها به عنوان جرم برچسب می زنند..باید توجه داشت که جرم یک پدیده اجتماعی و کاملاً نسبی است. چرا که جرم در یک زمان و در بین برخی ملتها، جرم محسوب می شود، در حالی که در زمان و مکان دیگر جرم شناخته نمی شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال می آوریم:قبل از ظهور اسلام، زنده به گور کردن نوزادان دختر در بین قبایل عرب متداول بود و مجازاتی در پی نداشت؛ در حالی که پس از ظهور اسلام این عمل نهی شد و عنوان گناه پیدا کرد.لواط در آتن و قبیله چوکچی و سرقت در قوم اسپارت جرم نبوده؛ ولی در بیشتر جوامع جرم محسوب می شود.
گفتار دوم-تعریف جرم در اصطلاحدر اصطلاح، علیرغم تعاریف زیادی که از جرم شده هنوز هم این موفقیّت به دست نیامده تا از جرم، آن چنان تعریفی به عمل آید که مورد قبول همگان قرار گیرد و در زمان و مکان واجد ارزش باشد و دلیل این امر نیز اینست که پدیدۀ جرم بر حسب نظر دانشمندان و محققان دارای مبانی و صور گوناگون بوده، به سخنی دیگر، آنچه که از نظر یکی جرم محسوب میشود بر حسب دیگری نه تنها ممکن است عنوان جرم به خود نگیرد، بلکه امکان دارد که حتی عملی پسندیده به شمار آید. محیط اجتماعی بر اثر عوامل مختلفی، افراد را به طرف ارتکاب جرم می کشاند، پس لازم است برای بررسی بهتر موضوع، محیط اجتماعی را از چند منظر مورد بررسی قرار دهیم. محیط اجتماعی را می توان به محیط های خانوادگی، اتفاقی، انتخابی و تحمیلی تقسیم کرد که هر کدام از این محیط ها به سهم خود تاثیر بسزایی در بروز رفتار انحرافی و ارتکاب جرم دارد.خانواده محیطی است که شخص بدون اینکه حق انتخاب داشته باشد در آن متولد می شود و در این محیط شخصیت وی پی ریزی می شود. این محیط رابطه مستقیمی با بروز انحرافات اجتماعی از جمله ارتکاب جرم دارد.باید توجه داشت که وقتی محیط خانواده رو به هم گسیختگی می رود، غالباً منجر به فرار کودکان از منزل، مدرسه و ولگردی می شود و آنها را به ارتکاب جرایم مختلف می کشاند.بنابراین می توان گفت که فرآیند تربیت زیستی اجتماعی کودک از خانواده آغاز می شود. خانواده نیز جمعی کوچک از یک جامعه بزرگ است. خانواده و محیطی که کودک در آن متولد می شود و رشد می یابد، نقش مهمی در رشد جسمی و روانی و تکوین شخصیت کودک ایفا می کند. پس باید محیط او را مساعد و آماده ساخت.محیط اتفاقی یا محیط موقت شامل محیط مدرسه، کار و سربازی می شود. این محیطها تشکیل دهنده مراحل خاصی از زندگی است و به سهم خود افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و به همان اندازه که در تعلیم و تربیت افراد و عادت دادن آنان برای انطباق یا زندگی عادی اجتماعی موثر است، در انحراف و ارتکاب بزه نیز تاثیر دارد.محیط انتخابی محیطی است که فرد، خود انتخاب می کند.از جمله محیطهای انتخابی می توان به محیط خانوادگی که با انتخاب همسر و امر زناشویی آغاز می گردد، محیط کار، انجمن ها، کانونها و محیط هایی که برای گذراندن اوقات فراغت انتخاب می شوند، اشاره کرد. محیط تحمیلی، محیطی است که در آن آزادی فرد محدود شده و فرد نمی تواند کوچکترین قدرتی در انتخاب از خود نشان دهد که از جمله این محیط ها، می توان بازداشتگاه ها، ندامتگاه ها، کانون های اصلاح و تربیت و دیگر سازمان های مشابه را نام برد.باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که میزان ارتکاب جرم در همه جا یکسان نیست و تحت تاثیر شرایط جغرافیایی و اقلیمی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، شرایط و موقعیت خانوادگی، تربیتی و شغلی و طرز فکر و نگرش افراد جامعه، قرار دارد. همچنین روستاییان وقتی که به شهر مهاجرت می کنند با یک فرهنگ جدید مواجه شده و در بسیاری از موارد به خاطر نامتجانس بودن با شیوه زندگی شهری، هویت خود را کم و بیش از دست می دهند و در محیطهای نامانوس شهری مرتکب جرم می شوند.به جرات می توان گفت که فقر و بیکاری از جمله عوامل موثر و تاثیرگذار در پیدایش جرم و ارتکاب آن است.به نظر برخی از جامعه شناسان فقر و بیکاری در برخی از افراد تهیدست عقده حقارت ایجاد می کند و فرد را به ارتکاب جرم وا می دارد. مثلاَ در اغلب دخترانی که منحرف شده اند از یک سو، این دختران دارای زندگی محقر بوده و از سوی دیگر تمایل داشته اند لباسهای فاخر و تجملات دیگر را داشته باشند.ادواردگلور (E. Glover) می نویسد: « دختران خانواده های کارگر فقیر از سن ۱۰ سالگی به مسایل جنسی پی می برند چون سرپرست و مربی شایسته ای ندارند. از همان سن بلوغ با همسالان خود در این خصوص صحبت کرده، تماس می گیرند و پس از بلوغ حجب و حیا نمی شناسند و این عمل را یکی از وسایل لازم زندگی فرض می کنند.»بنابراین در جامعه ای که توزیع ثروت به صورت عادلانه صورت نمی گیرد، هر روز شاهد فقیرتر شدن فقرا و غنی تر شدن ثروتمندان خواهیم بود که این امر باعث افزایش فاصله طبقاتی شده و اثرات مخربی را در پی دارد که از جمله آن پیدایش جرم و اشاعه آن در جامعه است.
مبحث دوم-تعریف مجازات
گفتار اول-تعریف مجازات در لغتمـجازات در لغت به مـعنای جزا دادن ، پاداش وکیفر آمده است تعاریف متفاوتی از مـجازات آمـده اسـت : « مجازات عبارت از تنبیه وکیفری است که بر مرتکب جرم تحمیل میشود. مفهوم رنج از مفهوم مجازات غیر قابل تفکیک است و در واقع رنج و تعب است که مشخص حقیقی مجازات می باشد.»ویا «مجازات واکنش جامعه علیه مجرم » است.
با توجه به منطوق این ماده وتعریف اصطلاحی مجازات ، می توان چنین نتیجه گرفت که:«مجازات آزاری است که قاضی به علت ارتکاب جرم به نشانه نفرت جامعه از عمل مجرمانه و مرتکب آن برای شخصی که مقصر است برطبق قانون تعیین میکند. آزار را، که صدمه ای به حقی از حقوق مجرم وارد می آورد نباید هدف مجازات تلقی کرد . هدف مجازات اصلاح مجرم ، دفاع اجتماعی واجرای عدالت است.آزار وسیله نیل به این هدف عـالی است. مجازات قاضی در حدودی که قانون مـعلوم نموده است ، تعیین می کند . مـجازات ضامن اجراء قواعد مـربوط به نظم عمومی است واز سایر وسائل تضمینیه مـمتاز ومشخص است. مـجازات شخصی است و برای همه یکسان است.»
گفتار دوم-تعریف مجازات در اصطلاحمجازات یا کیفر در اصطلاح به معنای اینست که اگر کسی عمل خلاف اخلاق عمومی یا عرف و عادت آن جامعه یا خلاف قانون انجام دهد چون آن عمل بد است پس باید عقوبت و پاداش آن عمل را ببیند یعنی تنبیه شود و یا مجازات شود تا هم خود و هم دیگران متنبه شوند و دیگر آن عمل را انجام ندهند یعنی باید مشقت آن عمل را بچشد و متوجه شود نتیجه آن عمل بد چیست. حال در قانون به ازای هر عمل بد و خلاف که قانونگذار بیان کرده چه امری بد و خلاف است تنبیهی هم بیان کرده که به آن تنبیه مجازات و به آن عمل بد جرم می گوئیم به طور ساده و عامیانه می گوئیم اعمالی که ممنوع است و کسی نباید آن را انجام دهد و برای جامعه خطر دارد و حتی برای از بین بردن آرامش مردم خطر دارد و فراتر از آن بیان می کنم برای مراودات اجتماعی مردم با مردم و مردم با جامعه و جامعه با مردم و دولت با مردم و مردم با دولت حتی روابط بین المللی خطر دارد و در روابط فرهنگی و اجتماعی و روابط اقتصادی و … خطر دارد که نباید آن را انجام داد چنانچه هر کس آن عملی را که قانون گذار آن را خلاف می داند و بعنوان واژه جرم بیان کرد انجام مرتکب جرم شده و قانون گذار برای آن مجازات تعیین کرده و مقدار مجازاتش را همان قانون گذار پیش بینی کرده است که بدیهی ترین روش برای جلوگیری از آن عمل جرم و خلاف همین مجازات پیش بینی شده است.
جا دارد جرم را از زوایای مختلف تعریف کنیم که می تواند موثر در کاهش جرائم و یا پیشگیری از جرم خواند مانند:
1-مفهوم اخلاقی جرم که از ندای درونی انسان است که بدون دخالت دولت است یعنی میزانی برای تشخیص نیکی و بد رفتاری و ضابطه تمیز حق و عدالت از ظلم و ستم که افراد رعایت آنرا محترم و واجب می دانند.
2-مفهوم اجتماعی یا خمیر مایه جرم که از رابطه علیت بین جرم و سایر عوامل و تضاد موجود بین عمل فرد و مصالح اجتماع حاصل می شود و دیگر تعریف از جرم از زاویه مفهوم قضایی که از ارتکاب اعمال مخالف نظم اجتماعی بدون وجود نص قانونی و نقض آن که عملاً باید هر عمل ارتکابی را با قانونی که مجازات آن را تعیین کرده سنجید را بامفهوم فقهی جرم که بمعنای انجام کارهای زشت و ناپسند می باشد.اما در نهایت اساس مجازات فردی بودن آن است که با توجه به شرایط و خصوصیات مجرم قاضی مجرم را مجازات می کند که ماده 728 قانون مجازات اسلامی همینگونه بیان می کند البته مجازات هم حالت مخففه دارد و هم مشدده بمانند مواد 83 و 84 و 554 قانون مجازات اسلامی که در ماده 24 فردی کردن را نیمه قضایی یا نیمه اجرایی می گوئیم و ماده 22 هم فردی کردن را اجرایی یا قضایی می داند.
فلسفه مجازات برای اصلاح شخص خطرناک یا مجرم حرفی است که وی زیانی به جامعه نرساند. جای سوال است که آیا به صرف مجازات می توان جرائم در کشور را کاهش داد و بتدریج از بین برد؟ قطعاً مجازات یا تشدید مجازات نمی تواند عامل کاهش جرائم شود بلکه بعضاً عامل ازدیاد جرائم می شود پس هدف از طرف مجازات تأمین نمی شود بلکه یکی از راه های کاهش جرائم اقدامات تامینی و تربیتی است.درست است که در اقدامات تأمینی آزادی بزهکار سلب و بعضاً محدود می شود اما عامل بسیار مهمی است برای جلوگیری از تکرار جرم.اقدامات تأمینی و تربیتی تصمیماتی هستند که مقامات صالح قضایی بر خلاف مجازات برای از بین بردن زمینه ارتکاب مجدد جرم به وسیله مرتکب اتخاذ می نمایند و این امر بطورکلی انجام می گردد.اقدامات تأمینی جهت حمایت از جامعه و آینده مرتکب یعنی بزه کار صورت می گیرد زیرا هر زمان که مجازات بر بزهکار اثر افتد فرد آزاد است برخلاف مجازات که تنها هدف تنبیه کردن مجرم است و مجازات معموله برای بزهی که توسط بزه کار صورت می گیرد برای مدت معینی اعمال می شود در صورتی که اقدامات تأمینی یک عامل بازدارنده می تواند باشد و برای جلوگیری از تکرار جرم نسبت به همه مجرمین اتخاذ می گردد و این اقدامات تأمینی بیشتر برای مجرمان خطرناکی اتخاذ می شود.
هیچ مجازاتی نمی تواند از تکرار جرم دفاع کند و کفایت هم نمی کند چون ملاحظه می شود در هر مرحله از گذشت زمانه جرائم هم پیشرفت می کند و شدیدتر می شود و قانونگذار هم درصدد تشدید مجازات است در صورتیکه این عکس العمل نتیجه معکوس داشته و باید برای جلوگیری از جرایم خطرناک و پیشرفته تدابیری اندیشید که ما به آن اقدامات تأمینی می نامیم و این امر نوعی مجازات است اما با مجازات تعیین شده نسبت به جرائم قدری متفاوت است زیرا اقدام تأمینی بنوعی برای اصلاح و تربیت است اما مجازاتهای دیگر مثل حدود، قصاص، دیات و تعزیرات بنوعی عذاب عمل ارتکابی فعل و فاجعه آور است اعم از اینکه شدید باشد یا کمی وخیم لذا اقدامات تأمینی برای ایمن شدن و مصون ساختن جامعه از شر مجرمین خطرناک است.
مبحث سوم-مفهوم حاشیه نشینی و زاغه نشینی کلمه زاغه “”Slumاز کلمه slumber گرفته شده که زمانی به کوچه های پست وگمنام وخاموش اطلاق می شد ودر تعریف حاشیه نشینی به پدیده ای اطلاق می شود که در محلات فقیرنشین اطراف شهرها ی بزرگ به وجود می آید و ساکنین این مناطق به علل گوناگون اقتصادی و اجتماعی نتوانسته اند وارد شهر شوند و از امکانات شهری استفاده کنند و همین طور نسبت به زمین اسکان یافته خود هیچ حق قانونی ندارند چرا که دولت آن مناطق را به رسمیت نمی شناسد. زاغه ها در بد ترین مناطق شهری از جمله نزدیک معادن سنگ حواشی خطوط راه آهن و بزرگ راهها و نزدیکی کارخانه ها وزمین های رها شده و در جوار گورستان ها ودرکنار مسیرهای فشار قوی برق ودرحاشیه های محله های فقیرنشین به وجود می آیند. قابل توجه است که غالباحاشیه نشینان افراد مهاجروروستا نشین وعشایرند وکمترشهری محسوب می شوند.
برای تحلیل بحث حاشیه نشینی لازم است که ابتدا به تعریفی حداقلی دست پیدا کنیم ،تعاریفی که در این زمینه ارائه شده متعدد است .از جمله:
1-حاشیه نشینی نوعی زندگی است که با سه شیوه رایج زندگی شهری و روستائی متفاوت بوده و با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی مخصوص به خود بافت فیزیکی معینی بوجود آورده است که با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی میکنند.
2- حاشیه نشینان افرادی هستند که از حالت تولیدی گذشته خود بیرون آمده و به صورت مازاد نیروی انسانی در حاشیه شهرها که مملو از مهاجرین است سکنی گزیده اند آنان عمدتاً به شکل مازاد نیروی انسانی از روستاهها و شهرهای کوچک به این منطقه جذب شده اند.
3-حاشیه نشینان کسانی هستند که در تمام کشورهای جهان در حاشیه و اطراف شهرهای بزرگ زندگی کرده و اکثریت قریب به اتفاق آنان مهاجرند.
4-حاشیه نشینان شهری یا گتوهها(Getto) معمولاً از اقلیتهای شهری هستند که به علت جذب نشدن در متن شهرها به صورت پدیده گتوی مذهبی ،قومی یا زبانی تشکیل شده اند و بوسیله موانع فیزیکی و انسانی ازبقیه بخشهای شهری جدا میشوند. .
5-تعریف عددی: محله حاشیه نشین جائی است که هنگام آمار گیری بیش از 50% جمعیت آن محله به یک مذهب -نژاد ، زبان و یا پایگاه اجتماعی – اقتصادی جدا از اکثریت مردم شهر تعلق داشته باشند.
6-تعریف ساختاری: محله ای که درآن خانه ها روبه ویرانی ویا فرسودگی گذاشته وازمصالح کم دوام یابی دوام ساخته شده است .
7- حاشیه نشین کسی است که در شهر زندگی میکند ولی جذب نظام اجتماعی نشده است.
8-( محله حاشیه نشین جائی است که در آن خانه ها رو به ویرانی گذاشته و از مصالح کم دوام و بی دوام ساخته شده ،درآنها فرهنگ فقرکاملاً غلبه دارد و شاهد جایگزینی توده های روستائیان در آنها هستیم.)
مبحث چهارم- تبعات حاشیه نشینی
کسانی که در حاشیه به صورت زاغهای زندگی میکنند با فقر دست و پنجه نرم میکنند و به دلیل اینکه مهارت خاصی برای کارکردن ندارند مجبورند به سوی مشاغل کاذب مانند: دست فروشی در خیابانها، تکدیگری، قاچاق کالا، دلالی های کاذب و… روی بیاورند که همین موضوع باعث افزایش آسیبهای اجتماعی در میان آنان میشود. این در حالی است که در این خانوادهها کودکان نیز متولد میشوند و خانواده مجبور است تا برای تامین هزینههای زندگی کودک را به کارکردن وادار کند.
کودکانی که در این محلهها زندگی میکنند در پایینترین سطح از بهداشت بزرگ میشوند بنابراین بیماریهای زیادی آنان را تهدید میکند البته فقر فرهنگی یکی دیگر از آسیبهایی است که افراد را تهدید میکند.
در این زمینه باید به دو اصل توجه کرد؛ یکی ریشهیابی مشکلات اجتماعی نظیر حاشیه نشینی و دیگری برنامه ریزی علمی برای بر طرف کردن موانع و عوامل پیدایش و گسترش یک پدیده اجتماعی. در این زمینه باید دولتمردان روی کار بیایند و با کمکهای هر چند ناچیز خود زمینهای برای تهیه مسکن فراهم کنند؛ زیرا مسکن مناسب میتواند خانواده را دور هم جمع کند و از کارتن خوابی پیشگیری کند. ایجاد شغل یکی دیگر از راهکارهاست که دولت باید به آن توجه کند به طوری که نوعی نیروی کار ذخیره حاضر و بیدرنگ برای فعالیتهای در حال گسترش بخش رسمی (درون شهرها) را مهیا سازند. تا جایی که این افراد به توانمندیهای لازم در همه زمینهها دست یابند. اختلاف سطح توسعه در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میان شهر و روستا یکی از عوامل عمده مهاجرت روستاییان به شهرها و در نتیجه بروز گسترش پدیده حاشیه نشینی است تا زمانی که این اختلاف سطح از بین نرود، همچنان مهاجرت از روستا به شهرها و نیز ایجاد مناطقی به نام حاشیه ادامه دارد. از بین بردن اختلاف سطح میان روستا و شهر بدین معنا نیست که روستاها به شهر تبدیل شوند یا همه امکاناتی که در شهرها وجود دارد باید در روستاها فراهم شود.
بهترین روش برای افزایش مهارتها آموزش است نهادهای آموزشی کشور میتوانند سطح سواد این افراد را بالا ببرند و از طریق آموزش فنی و حرفهای سطح مهارت این افراد تقویت شود و از طریق ارتقای سطح آموزش زمینههای اشتغال، افزایش درآمد و بهبود سطح زندگی حاشیهنشینان و فقرای شهری فراهم شود.
برای رفع پدیده آسیبهای اجتماعی باید نهادهای مختلف احساس مسوولیت کنند چون این پدیده با همکاری جمعی قابل رفع شدن است پس نهادهای مختلف هر یک بر اساس وظایف خود میتوانند برنامهریزی برای رفع حاشیه نشینی داشته باشند.
مبحث پنجم-تاریخچه حاشیه نشینیحاشیه نشینی یا گتو واژه ای است که اولین بار در سال1516 میلادی در ونیز به کار گرفته شد ولی اگر به دنبال سیر حاشیه نشینی در طول تاریخ باشیم به قدمتی کهن تر از ونیز، در دوران ساسانیان میرسیم . جائی که اسیران جنگی را در مراکز سکونتگاهی جدا از مردم در حاشیه شهرها سکنی میدادند.
در تاریخ اسلام هم گتوهای یهودی نشین چون خیبر-بنی نظیر و بنی قینقاع وجودداشت . در سال 1179 شورای کلیسا زندگی مسیحیان را در میان یهودیان ممنوع کرد که موجب ایجاد گتوههای متعدد یهودی نشین در اطراف شهرهای بزرگ اروپائی شد. در ایران نیز تا سالهای متمادی اقلیتهای قومی جهت تمایز با سایر گروهها ملزم به استفاده از نوار زرد رنگ روی لباس بودند.
اما حاشیه نشینی جدید در واقع عمر چندانی ندارد هنوز دیر زمانی از آن ایام نمیگذرد که فقراءو اغنیاء در منازلی چسبیده به هم سکونت داشتند و صرف سکونت در یک محله نشانه ای از جایگاه اجتماعی نبود ،درواقع حاشیه نشینی در طی زمان و گذر از مراحل مختلف تاریخی از فرآیندی مبتنی بر تمایزات نژادی و قومی و زبانی و دینی به فرآیندی مبتنی بر تمایزات اجتماعی و اقتصادی مبدل شده است.
در ایران نیز سابقه حاشیه نشینی جدید به سال 32 (سال کودتای آمریکائی) میرسد اما قطعاً اوج حاشیه نشینی با آغاز اصلاحات ارضی هم زمان است در این زمان نخستین اجتماعات آلونک نشین در کوره های آجرپزی جنوب تهران شکل گرفتند تا نیروی انسانی ارزان برای تأمین مواد اولیه شهر روبه رشد تهران فراهم شود.اما به طور کلی میتوان شروع تاریخچه حاشیه نشینی مدرن در ایرن را اینگونه بیان کرد:
گسترش تأسیسات شهری و افزایش درآمد حاصل از نفت عامل ایجاد جاذبه شهری و رونق شهری شده است که این امر در کنار اصلاحات ارضی و مکانیزاسیون عوامل اصلی بروز حاشیه نشینی در ایران شد . اما قطعاً اصلی ترین عامل بروز حاشیه نشینی در ایران اصلاحات ارضی بود.
( اصلاحات ارضی که ناشی از ترس آمریکا از وقوع انقلابهای دهقانی در کشورهای اقماری خود بود در نهایت بدنبال احراز اهداف ذیل بود:
اولاً = کاستن از تجمع نیروههای بالقوه انقلابی در روستاهها و کم کردن خطر اعتراض رعایای فاقد زمین و بزک کردن حکومتهای دست نشانده با بهانه از بین بردن شیوه تولید ارباب رعیتی
دوماً = تولیدات صنایع کشاورزی نیاز به بازار داشت و بدلیل وجود نیروی کار ارزان در روستاهها نیاز به ادوات پیچیده کشاورزی احساس نمیشد که با اصلاحات ارضی و مهاجرت نیروی انسانی به شهرها این صنایع رونق گرفتند.
سوم = صنایع مونتاژ و مصرفی شهرها از یک سو نیاز به کارگر داشت و ازیک سو نیاز به بازار مصرف داشت که بدلیل خود کفا بودن نسبی اقتصاد روستائی بازار مصرفی شکل نمی گرفت و از طرفی کارگران غیر متخصص مورد نیاز صنایع مونتاژ الزاماً باید از منابع ارزان روستائی تأمین
می شد.ایجاد جاذبه درآمدی شهر در کنار کاهش تعمدی درآمد در روستاهها (ارائه یارانه به خرید خارجی محصولات کشاورزی) موجب سیل مهاجرت مهاجران فاقد توانائی به نواحی شهری شد که چون بدون برنامه ریزی و خود به خودی بود ، بخش مسکن را که بالقوه خود دارای مشکل بود را دچار مشکل مضاعف کرد که این امر موجب مکان گزینی این مهاجران کم درآمد در نواحی شد که با رِنج در آمدی آنان هم خوانی داشته باشد.
مبحث ششم- ویژگیهای ترکیب جمعیتیساکنان مناطق حاشیه نشین مهاجرانی هستند که به علل مختلف شهرهای بزرگ را هدف قرار داده اند و لی بدلائلی چون پائین بودن سطح مهارتهای فنی و فقدان سرمایه کافی قدرت ورود به متن اصلی شهر را نداشته اند.
تراکم و زاد وولد در این مناطق بالاست که خود بالقوه مشکل زاست ،گروههای خود جوش متمایل به کج روی اجتماعی در بین جوانان شکل میگیرند که در خود تضادهای نژادی و قومی و قبیله ای دارند ولی در فقر عمومی مشترکند و در مقابله با تخریب مسکن و سایر مشکلات عمومی و متحد عمل میکنند ، در این مناطق به طور عمده بهداشت مقوله غریبی است .
گفتار اول-ویژگیهای فرهنگیعدم تطابق هنجاری و نائل نشدن به یک شناخت جامعه محور در حاشیه نشینان و همچنین سطح نازل معیشت اقتصادی این طبقه موجب یک نوع انحرافات نهادینه شده در رفتار آنان میشود.
قاچاق مواد مخدر،جنایتهای مبتنی بر هیچ انگاری جامعه ،رواج مشاغل کاذب غیر رسمی ،فقرمفرط اقتصادی ،عدم وجود مهارت فنی ،سطح نازل آموزش و پرورش و سواد که منجر به بدوی ترین شکل ممکن آموزش شده است(عدم تخصیص بودجه مناسب برای آموزش و پرورش علاوه بر کم سواد شدن جامعه منجر به نقص در جامعه پذیری میشود که مضرات آن در فراموشی آداب و کنش شهروندی و نمایان شدن کنش روستائی که سنخیتی با شاکله شهر ندارد دیده میشود.
گفتار دوم-ویژگیهای اخلاقیبیتوته کردن 10-12 نفر در یک اتاق مشکلات متعدد رفتاری و اخلاقی ایجاد میکند معضلاتی چون بلوغ زود رس ، گرایش شدید به اعتیاد به دنبال مشاهده مصرف عادی مواد مخدر در منزل و … در کنار آن جوانان و نوجوانان سرشار از محرومیت این مناطق در کنار خود انباشتی از رفاه و ثروت را در شهر می بینند .
مسأله ای که به گسست اخلاق و فرهنگ در آنها منجر خواهد شد و موجب عواقب شدیدی خواهد شد
گفتار سوم-خدمات اجتماعی و رفاهیمیزان خدمات اجتماعی فوق العاده پائین بوده ،انشعابات آب و برق قاچاق است ،بی اعتمادی نسبت به ارائه دهندگان خدمات وجود دارد ( حاشیه نشینان به غریبه ها اعتماد ندارند چون هر غریبه ای آمده یا حرف از اخذ پول زده و یا پیامی از تخریب آورده است.)
اکثر جوانان معتقدند که درس فایده ای ندارد و باید زود تر کاری پیدا کرد ،رفاه اجتماعی بسیار پائین بوده و بحث اوقات فراغت و گذران آن بیشتر به یک لطیفه تلخ میماند.
گفتار چهارم-ویژگی امنیت
بدلیل عدم یکسانی بافت فرهنگی، ساکنان آنها به انواع واقسام آسیبهای اجتماعی روی می آورنددر واقع زمینه های ارتکاب جرم در افراد حاشیه نشین در شهرها بیش از سایر جاهاست .
این مناطق مستعد ارتکاب جرمند،فقدان نظارت کافی ،وجود تعداد زیاد افراد نیازمند بیکار،سطح پایین سواد ،فقدان روشنائی کافی معابر ،وضع کافی جغرافیائی منطقه موجب مشکلات امنیتی خاص شده است ،جوانان این منطقه با فرهنگ خاص خود روزها عازم شهر می شوند تا کاری پیدا کنندکه عمدتاً بدلیل کمی آموزش وتخصص ،کار پیدا نمی کنند وبه شکل زائده شهری در می آیند که خود موجب سوق دادن افراد به سمت جرم می شوند.
مبحث هفتم-تفاوت حاشیه نشینی در کشور های توسعه یافته ودر حال توسعه
در کشورهای پیشرفته و غربی حومه شهر محل مناسبی برای زندگی است در حالی که در محیط جهان سوم این گونه نیست وحاشیه شهر جائی است که هیچ امکانی برای زندگی نداررد.
در شهرهای دوره انقلاب صنعتی زاغه نشینی کودکستان شهرنشینی است اما در کشورهای در حال توسعه رشد شهرنشینی تقریبا معادل حاشیه نشینی است .
آنتونی گیدنز در این مورد می نویسد ؛در شهرهای غربی،تازه واردان بیشتر ممکن است در مجاورت قسمتهای مرکزی شهر سکونت اختیار می کنند اما در شهرهای جهان سوم معمولا عکس آن اتفاق می افتد ومهاجران در حاشیه گندابی شهر ساکن می شوند
اصطلاح حاشیه نشینی خاص کشورهای در حال توسعه است ،کشور های توسعه یافته بدلیل تحولات اجتماعی واقتصادی متفاوتی که پشت سرگذاشته اند به طورعمده دارای محله های فقیر نشینی هستند(به عوض حاشیه نشینی)که معمولادر مناطق مرکزی شهرهای بزرگ قرار دارند یعنی جائی که در سالهای بعد انقلاب صنعتی بدلیل استقرار کارخانجات وکار گاههای تولیدی وسکونت کارگران واقشار کم درآمد در مجاورت آنان مرغوبیت خود را از دست داده و به محله کارگری وفقیر نشینی تبدیل شده است این در حالی است که مکان گزینی فقرا در کشور های در حال توسعه عمدتا در حاشیه گندابی شهرهاست.
فصل سوم-تاثیرات حاشیه نشینی بر ارتکاب جرایممبحث اول-نظریات و تئوری های جرم شناسی در خصوص تاثیر محیط بر ارتکاب جرایم
در سال 1876 میلادی کتاب مشهور سزار لمبروزو پزشک معروف ایتالیایی تحت عنوان انسان جنایتکار» منتشر شد . لمبروز در این کتاب تیپ مجرمانه ای ترسیم نمود و اوصاف و خصوصیات غیرعادی که در بزهکاران بود را دسته بندی کرد . ایشان عقیده به مجرم مادرزادی یا بزهکاری بالفطره داشت و این افراد به وسیله نشانه هایی قابل شناسایی بودند . در این نظریه تاثیر عوامل خارجی ، محلی از اعراب نداشت و مدنظر واقع نگردیده بود . از همان دوران ، این نظریه مورد اعتراض و انتقاد جامعه شناسان و جرم شناسان واقع شد و حتی خود لمبروز از چاپ سوم کتاب خویش نسبت به تعدیل نظریات خود اقدام کرد و اظهار داشت که حدود 35 درصد مجرمین دارای این اوصاف فیزیکی می باشند14 . و بر اثر این انتقادات بود که نظرها معطوف تاثیر محیط در وقوع جرایم شد و مکاتب و تئوریهای متعددی در این خصوص ابراز گردید که به برخی از آنها مختصرا اشاره می شود.
گفتار اول-تئوری دورکیم
دورکیم جامعه شناس معروف فرانسوی و بنیانگذار جامعه شناسی ، علت همه رفتارهای غیرعادی را در محیط اجتماعی جستجو می کند و در نهایت عقیده دارد که جرم یک پدیده طبیعی و اجتماعی است وهمچنین ایشان معتقد است که بین جرم و فرهنگ محل وقوع جرم ارتباط وجود دارد.
دورکیم با اظهار نظرات خویش راه را برای بررسی محیط های متفاوت که در آن مجرمین و غیرمجرمین زندگی می کنند هموار کرد و تحقیقات گسترده ای توسط جامعه شناسان و جرم شناسان در خصوص تاثیر محیط بر وقوع جرایم صورت پذیرفت.
گفتار دوم- مکتب محیط اجتماعی و فرهنگیلاکاسانی و مانووریه منشاء تبهکاری را در تاثیرات فرهنگی و اجتماعی یافته اند . طبق نظریه مکتبی که لاکاسانی پایه گذار آن است مجرم یک بیچاره نظام اجتماعی است و نقص سازمان اجتماعی او را جنایتکار کرده است . به عقیده ایشان بزهکار یک میکرب اجتماعی است و هر میکرب در محیط خاصی نشو و نمو می نماید و وجود شرایط مساعد در محیط ، موجب رشد و ظهور تبهکاری می گردد . لاکاسانی می گوید هرجامعه ای دارای تبهکاران مخصوص به خود است و تبهکاران مولود اجتماع خود هستند و اگر محیط اجتماعی آمادگی برای پروردن مجرم نداشته باشد فعالیت و رشد آنها عقیم می ماند .
گفتار سوم- تئوری ادوین ساترلندادوین ساترلند از جرم شناسان معروف آمریکاست . ایشان عقیده دارد اگر فردی در محیط مجاور خود در معرض عوامل جرم زا قرار گیرد تا غیر جرم زا ، شانس و احتمال قانون شکنیاش افزایش می یابد بعلاوه ساترلند اظهار می نماید که اشخاص در معرض عوامل جرمزا واقع می شوند که برای سهیم بودن در همان فرهنگ ، علایق و عقایدی داشته باشند و در آن اشکال معینی از رفتار ضد اجتماعی و جنایی ممکن است مورد اغماض واقع شده و مردم احساس کنند که برای همنوایی به آنها نیاز دارند . در این راستا ، پارکر ، شاو و مک کی محققان آمریکایی ثابت کرده اند که در مناطق کثیف ( محلات کثیف ) همراه با از بین رفتن کنترلهای اجتماعی که بوسیله آنها مردم به رعایت قیود نیز اعتقاد پیدا می کنند ، اعمال جنایی به شکل طبیعی جلوه می کند .گفتار چهارم- نظریه مرتن
مرتن مفهوم نظریه دورکیم را ماهرانه مورد بررسی مجدد قرار داده و عقیده دارد که اگر از لحاظ فرهنگی اهداف تجویز شده برای فرد غیرقابل حصول گردد ( همچنانکه برای بیشتر افراد جوان و طبقه کارگر و طبقه پایین پیش می آید ) بین آنچه برای به ایده آل بودن پایدار می ماند و آنچه قابل حصول است اختلاف حاصل می شود و نتیجه آن به سرخوردگی و سرکشی بعدی منجر می شود.گفتار پنجم-تحقیقات مرکز جرم شناسی وکرسون پاریس
تحقیقات متخصصان این مرکز نشان می دهد که 23 درصد جوانان مجرم در مناطقی زندگی کرده اند که دارای جمعیت زیاد بوده و 22 درصد آنها در ساختمانهایی زندگی کرده اند که علاوه بر کثرت جمعیت مشکل مسکن نیز وجود داشته است.
دکتر لافون و خانم میشو در سال 1976 تحقیقاتی در شهر گرانویل فرانسه انجام داده و به روشنی مشخص کرده اند که اطفال بزهکار بیشتر در ساختمانهای ناسالم و برخی از محلاتی که برای سلامتی اخلاق زیان آور است بوده اند.این تحقیقات نشان می دهد که بزهکاری جوانان در این محلات و ساختمانهای مخروبه از حد متوسط مجموع بزهکاری شرها زیاد بوده است . در واقع 18 درصد بزهکارانی که جرایم گوناگون مرتکب شده اند اغلب در محله های مخروب و ناسالم ساکن بوده و 35 درصد آنها کسانی بودند که در ساختمان ها و محلات بدنام و فاسد ساکن بودند . این پژوهشگران نهایتا رابط محیط سکونت و بزهکاری را تائید مینمایند.
مبحث دوم -جهات تاثیر گذار محیط زندگی بر ارتکاب جرایمقطعا در وقوع جرم محیط اعم از محیط اجتماعی و محیط زندگی تاثیر بسزایی دارد . و این امر به اثبات رسیده و در حال حاضر جرم شناسان ، جامعه شناسان و حقوقدانان آن را مورد پذیرش قرار داده اند و نظریات و نتیجه تحقیقاتی که انجام شده و به برخی از آنها اشاره شد مبین تاثیر گذاری محیط در وقوع جرایم می باشد حال می خواهیم به برخی جهاتی که بعنوان محیط اطراف فرد موثر در ارتکاب جرم می باشد و شامل تاثیر مسکن و نوع آن در وقوع جرم ، تاثیر ساکنان منزل در وقوع جرم و وضع ظاهری مسکن و نیز ارزش و طبع مسکن و نقش جرم زایی همسایگان است ، اشاره کنیم.
گفتار اول – مسکن و نقش جرم زایی آنمسکن هر خانواده ای نشانگر سطح اجتماعی و اقتصادی والدین آن خانواده است . والدین با انتخاب محل جغرافیایی مسکن خویش ، مستقیما اطرافیان اجتماعی کانون خانواده خود را در جامعه انتخاب می نمایند و موقعیت کانون خانواده به نوبه خود و در حد وسیعی به برخورد کودک با انواع الگوها و سرمشقهای رفتار دامن زده و از این رهگذر اثرات خوب یا بدی حسب مورد در شکل گیری شخصیت کودک بجا می گذارد . اگر کانون خانواده در منطقه ای قرار گرفته که هر روز و بلکه هر ساعت مملو از وقوع جرایم مختلفی می باشد احتمال برخورد کودک با نمونه های متعددی از بزهکاری بیشتر است ، نسبت به منطقه ای که این اعمال مجرمانه در آن بندرت اتفاق می افتد . نتیجه اینکه برخورد و مواجهه با اعمال مجرمانه تاثیر مستقیم در افزایش اعمال مجرمانه دارد.گفتار دوم – ساکنان مسکن و نقش جرم زایی آنها
مسکن اگر فاقد حداقل استانداردهای مورد پذیرش شهرسازان و جامعه شناسان و جرم شناسان نباشد و مساحت آن به نسبت ساکنین آن کمتر باشد چه بسا آثار سوء و شومی بر ساکنین آن منزل و علی الخصوص به کودکان و نوجوانان آن منزل خواهد داشت.از جمله این آثار سوء تحت تاثیر قراردادن حیات جنسی کودکان و نوجوانان می باشد.اگر والدین و کلیه اعضای منزل در یک اتاق شب را به سر برند و چه بسا روابط جنسی زن و شوهر تاثیر مخرّب در کودک گذارده و موجبات بی بند و باری و انحرافات جنسی در آنها می شود . مبرهن است که در چنین کاشانه های محقّری احتمال وقوع جرایمی مثل زنا با محارم بیشتر از سایر منازل میباشد .
نتیجه تحقیقات انجام شده در مرکز وکرسون فرانسه نشانگر این است که حدود 4/23 درصد از موارد بزهکاری ناشی از کثرت جمعیت داخلی منزل می باشد.
همچنین کثرت جمعیت در محلاتی که از خانواده های محقر و ناسالم تشکیل شده میزان بزهکاری بیشتر از سایر محلات است.
گفتار سوم – ارزش مسکن ، به بیان دیگر کیفیت مسکن و نقش جرم زایی آن
کیفیت مسکن موثر در بروز بیماریها و نیز موثر در بزهکاری است . نتیجه تحقیقات جرم شناسان مبیّن این امر است که تاثیر کیفیت مسکن در بزهکاری 4 برابر بیشتر از تاثیر آن در بیماری است و حدود 17 درصد از بزهکاران و 4 درصد از بیماران در خانه های پست و کثیف منزل داشته اند.گفتار چهارم – همسایگان و نقش جرم زایی آنان
رفتار و برخورد همسایگان در شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان تاثیر بشزایی دارد و این رفتارها و برخوردها می تواند در شکل گیری شخصیت ضداجتماعی نقش موثری را ایفا نماید .
مبحث سوم-تبیین حاشیه نشینیبا شروع توسعه برون زایی کشور و در جهت همه گیر ساختن الگوی مصرف خاص سرمایه داری غربی، شهر مرکزی در دستور کار قرار گرفته، رابطه سنّتی سه نظام معیشتی (عشایری، روستایی، شهری) گسیخته و ایل و روستا به ساختارهای مجزا و در حال فروپاشی بدل شدند، ناتوانی زیر ساختی کشور برای جذب غیر متمرکز الگوی مصرف، سبب تمرکز فوق العادهی شبکه شهری در پایتخت و با شدتی به مراتب کمتر، در چند شهر دیگر شده است، تمرکز شدیدی شبکه ماکروسفال شهری، سبب تشدید مشکلات شهری و از جمله سرپناه و مسکن میگردد و از آنجا که نعم مادی و خدادادی بر اساس قشربندی و سلسله مراتب اجتماعی توزیع میشود و گروهی با نداشتن سرپناه روبرو میشوند.این امر منجر به شکل گیری سکونتگاه های نابسامان و حاشیه نشینی در شهرها میگردد.
عللی که در سطح خرد زمینه ساز پیدایش و شکل گیری حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی میشود عبارتند از:
1- ضعف برنامههای بخشی مشخص و مؤثر برای پاسخگویی به نیاز سرپناه کم درامدها در توزیع جغرافیایی مناسب.
2- عدم پیش بینی فضای مسکونی کافی و مناسب اقشار کم درآمد در طرح های کالبدی شهری و اعمال استانداردهای خارج از استطاعت ایشان.
3- دسترسی ناچیز به نظام های رسمی اعتباری و وام مسکن برای کمر درآمدها ، به ویژه شاغلین در بخش غیر رسمی.
4- وجود باندهای قدرت نامشروع وسوداگران زمین باز به موازات اهمال و ناتوانی در نظارت و کنترل ساخت و سازها، به ویژه در فضای بینابینی شهرها.
5- فقدان نهادسازی برای تجهیز و تجمیع منابع اقشار کم درآمد و عدم حمایت و هدایت دولت در مورد خانه سازی خودیار.
6- وضعیت جغرافیایی و اجتماعی محلات حاشیه نشین
موقعیت خاص محلات حاشیه نشین ، کوچه و پس کوچهها ، ازدیاد جمعیت، راه داشتن خانهها به همدیگر ، این محلهها را مکان مناسب برای مخفی شدن یا فرار بزهکاران از چنگال عدالت قرار داده است. علاوه بر این برخورد نامناسب و بد پلیس در این مناطق و سوء ظن همیشگی که نسبت به اهالی این مناطق بوده است سبب آن شده آنها اعتماد چندانی به پلیس و اعتقادی به کارآ بودن ضابطین نداشته باشند، به همین خاطر گزارشهای کمتری از وقوع جرم میدهند.عامل دیگر، آشناییها و پیوندهای خانوادگی و دوستانهای است که بین اهالی این مناطق به چشم میخورد چرا که بیشتر اهالی همدیگر را میشناسند و یا با یکدیگر رابطة فامیلی دارند به همین خاطر کمتر اعلام جرم میکنند. دلیل آن هم این است که اکثر مجرمین در این مناطق بومی هستند و آنها نیز اجازه فعالیت غیرقانونی به بیگانه ها و غریبه ها را در قلمروی خود نمی دهند.
پیامد و تبعات منفی سکونت گاههای غیررسمی و حاشیه نشینی عبارتند از :
1- حاشیه نشینی، چالشی فراروی توسعه پایدار شهری
یکی از آثار و پیامدهای توسعه فیزیکی ناموزون و نامتعادل شهری حاشیه نشینی در شکل غیرقانونی است.اسکان غیر قانونی به سبب گسترش فقر و نیز به مخاطره انداختن محیط زیست و تحمیل هزینه های سنگین برای حل مشکلات تصویری جدی برای پایداری و انسجام جامعه شهری تلقی شده است.نه تنها هیچ کدام از رهیافتهای توسعه پایدار و استراتژی توسعه شهری را در وضعیت حاشیه نشینی نمیبینیم، بلکه حاشیه نشینی باعث افزایش میزان جرم و آسیبهای شهری میگردد.
2- حاشیه نشینی و افزایش جرم
در محلات حاشیه نشین همان قدر که امکان ارتکاب جرم و جنایت در آن زیاد است، به همان اندازه رقم سیاه بزهکاری (Dark Number) در آن موجود است.
مبحث چهارم-دلایل حاشیه نشینیبدین ترتیب می توان امکان غیر رسمی یا غیر متعارف را نمادی از انزوای اجتماعی محسوب داشت لذا میتوان گفت حاشیه نشینان، بیشتر افراد مهاجر روستائی و عشایر و کمتر شهری (از شهرهای دیگر – خودشهر) هستند که اغلب فاقد مهارت لازم می باشند و به علت عوامل جاذب شهری مانند اشتغال به شهرهای بزرگ روی می آورند و بدلیل عدم تطبیق با محیط شهری بتدریج در قسمتهایی از شهر که محل سکونت و نوع مسکن آنها با محل سکونت متعارف شهری مغایر می باشد و غالباً مالکیت غصبی دارد سکنی گزیده اند.
بنابر عقیده محققین، آنچه که «حاشیه» اطلاق می شود گروههای رانده شده، مهاجران روستائی فاقد توانمندی حرفه ای، تحصیلات و بضاعت لازم برای هر گونه مشارکت در حیات اقتصادی- اجتماعی شهر، دارای اشتغال کاذب در بخش غیر رسمی اقتصاد شهر مانند زائده ای انگلی از بخش پیشرفته تر و مدرنتر معرفی می شود که عمدتاً باعث آسیب شناسی اجتماعی و افزایش جرم یا تهدید کننده امنیت شهری می باشند.
یکی دیگر از دلایل شکل گیری حاشینه نشینی عدم توانائی در اجرای سیاستهای تأمین مسکن و خدمات رسانی صحیح به اقشار کم در آمد شهری می باشد.
حوادث غیر مترقبه (نظیر جنگ، خشکسالی ..) و افزایش بیکاری منجربه مهاجرتهای گسترده ای می شود که حاصل آن بروز تعارض بین اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم مهاجر با ارزشهای فرهنگی و الگوهای رفتاری رایج در کلانشهرها است.
ضعف مدیریت شهری بالاخص در امر هدایت، رهبری، هماهنگی ، نظارت و کنترل و برخوردهای غیر اصولی در پذیرش و یا رد سکونتهای حاشیه شهرها و سوء استفاده گروههای ذینفع محلی باعث تشدید مشکلات حاشینه نشینی و افزایش جرائم مختلف در این راستا شده است.ناکارآمد بودن بازارهای رسمی زمین و مسکن شهری برای اقشار کم درآمد و نیاز اولیه به سرپناه، زمینه توجه این افراد را به بازارهای غیر رسمی و به تبع آن بروز ناهنجاریهای اجتماعی و بروز جرائم مختلف را تشدید نموده است.
در صورت عدم برنامه ریزی دقیق و منطقی و سازماندهی و هماهنگی مناسب دستگاهها مرتبط در جهت حل این مشکل در آینده بسیار نزدیک شاهد تبدیل مشکل به بحران همه جانبه و بروز معضلات عدیده ای برای نظام شهری کشور که یکی از عمده ترین چالشها و بحرانها بشرح ذیل می باشد، خواهیم بود. افزایش سطح فقر در حاشیه شهرها، عدم دسترسی مناسب به مسکن و خدمات اصلی شهری، گسترش غیر قانونی شهرها، ویرانی محیط زیست، تراکم جمعیت، گسترش بحرانهای امنیتی و اجتماعی (از جمله مواد مخدر، سرقت، نزاعها، قتل و …).
عمده ترین آسیب های حاشیه نشینی عبارتند از :
1- آسیبهای اجتماعی 2- آسیبهای فرهنگی 3- آسیبهای فیزیکی
4- آسیبهای اقتصادی 5- آسیبهای سیاسی و 7- آسیبهای امنیتی
که به طور مختصر هر چند بسیار کوتاه به آن اشاره خواهیم داشت .
* آسیبهای اجتماعی : از ویژگیهای مناطق حاشیه نشینی شهرها وجود و شیوع آسیبهای اجتماعی است . مصادیق مهم آن عبارتند از رواج بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر و فروش آن، خرید و فروش مشروبات الکلی، نزاع و … .
* آسیبهای فرهنگی : افزایش روند بی سوادی و بی علاقه گی به آموزه های مذهبی و فرهنگی .
* آسیب های فیزیکی: بافت مسکونی درهم و بی ضابطه، فرسودگی بناها، نمای نامطلوب ابنیه و سیمای شهر و تشدید ترافیک در محله ها .
* آسیب های اقتصادی : رواج دستفروشی و دوره گردی، افزایش بیکاران دائمی و فصلی وافزایش تکدیگری.
* آسیب های بهداشتی : افزایش زباله ها و عدم دفع بموقع آن، جاری شدن فاضلاب خانگی در معابر عمومی ، آلودگی هوا و صوتی و افزایش بیماریهای عفونی و واگیردارد.
* آسیب های سیاسی: عکس العمل سریع حاشیه نشینان به ناآرامیهای سیاسی و گرایش زیاد این افراد به شرکت در تظاهرات، راهپیمایی ها و اعتراضات خیابانی در قالب به ظاهر استیفای حقوق شهروندی خویش.
بحث آسیبهای سیاسی بسیار گسترده است و می تواند اثرات سوء و مهمی بر امنیت عمومی داشته باشد و بعضاً از اهمیت و شدت بیشتری در بروز ناامنی برخوردار خواهد بود.
* آسیب های امنیتی : در بحث آسیبهای امنیتی هم معضلات متعددی در زمینه های مختلف در جامعه وجود دارد که یکی از دلایل آن حاشیه نشینی است. اخلال در امنیت عمومی با توجه به تاثیرات نامطلوب آسیب های اجتماعی که نامبرده شد و رواج تجاوز به اموال و ناموس ساکنین سایر نقاط شهر .
توسعه نواحی حاشیه نشینی شهرها منجر به رشد جرائم و ناهنجاریهای اجتماعی گردیده که از عوامل موثر در بروز این معضل، می توان از مواردی بشرح ذیل نامبرد:
· عدم پوشش مناسب نیروهای انتظامی و امنیتی و به تبع آن پنهان بودن نسبی این مناطق از دید قانون و ماموران مربوطه.
· تنوع فرهنگی و قومی، پایین بودن سطح فرهنگ ساکنین، رهایی از قید و بندهای اجتماعی و کنترل اجتماعی ضعیف نسبت به دیگر نقاط شهرها، وجود بیکاری و پایین بودن سطح درآمد افراد موصوف.
· حاشیه نشینی در تمام شئون زندگی اجتماعی افراد بومی و مهاجرین تاثیر دارد و تغییراتی را در نحوه توزیع جمعیتی بوجود آورده و به دلیل ارتباط گروههای بومی با گروههای مهاجر که از تنوع بیشتری برخوردار هستند موجب بروز آسیبهای اجتماعی و افزایش زمینه برای قانون شکنی و ایجاد جرائم و بزهکاریهای مختلف خواهد شد و با عنایت باینکه هرگروه در صدد حفظ آداب و رسوم و شیوه های فرهنگی خویش می باشد تمایزات فرهنگی افزایش یافته و هر قدر که این تمایزات به تضادهای فرهنگی و رقابت بدل گردد احتمال وقوع جرائم و آسیبهای اجتماعی افزایش می یابد.
· مطالعه حاشیه نشینی از نظر خصوصیات روحی و روانی، آسیبهای اجتماعی، اعتیاد ، سرقت و … بمنظور تامین امنیت حاشیه شهر لازم و ضروری بنظر میرسد.
این مطالعه منوط به شناسائی وجوه افتراق فرهنگ جمعیت بومی و مهاجر می باشد.
ویژگیهای خاص مناطق حاشیه نشینی شهرها همچون تنوع فرهنگی – قومی – ملیتی – تراکم جمعیت – فقر و بیکاری و بی هویتی شرایط مناسبی برای پیدایش و ترویج بزهکاریها، ایجاد نموده است.
برابر آمار زندان مرکزی مشهد در سال 1382 یک پنجم زندانیان حاشیه نشین بوده اند که بیشترین جرم به ترتیب به خرید و فروش مواد مخدر، سرقت و اعتیاد اختصاص داشته است.
فقر و بیکاری موجب افزایش جرم خرید و فروش مواد مخدر ، اعتیاد و سرقت بوده است.
با توجه به اینکه دو سوم بزهکاران دارای سابقه های متعدد ارتکاب جرم هستند و از حیث سواد در سطح بسیار پائینی می باشند و مبدأ مهاجرین حاشیه نشینیها در شهر مشهد از نظر جغرافیایی به 18 استان کشور باز می گردد و نشانگر این مسئله است که اولاً عوامل فقر و بیکاری و بی هویتی از یکطرف و ناکارآمد بودن قوانین باز دارنده جرم از سوی دیگر، خود باعث افزایش و تکرار جرم از سوی مجرمین گردیده است.
از دیدگاه آسیب شناسی، توجه ریشه ای به این نکته حائز اهمیت است که اصولاً چرا ناامنی بوجود آمده تا اینک به فکر امنیت باشیم. آنگاه که قانون مترقی اساسی جمهوری اسلامی ایران در جای جای خود بر تکالیف حکومت در ایجاد معیشت، فرصتهای برابر، رفاه، فرهنگ و آموزش، اشتغال، مسکن و … می پردازد، در واقع، در پی اقدام زیر بنائی نسبت به اجتناب از رخدادهای متعارض و صدمه به کیان جامعه و افراد و النهایه بروز ناامنی است.
شیوه های مدیریت کردن خطر جرم برای تقلیل موقعیت که می تواند مجرم را قادر به ارتکاب جرم سازد، مورد بررسی قرار گرفته اند.
این شیوه ها برای موفقیت در اجرای برنامه های پیشگیرانه در سه سطح فردی، جمعی و ملی قابل اجرا می باشند.طبق گزارش دبیرخانه ملل متحد، میزان رشد سالانه جرائم گزارش شده به پنج درصد (5%) بالغ می گردد که از رشد جمعیت و نیز از رشد اقتصادی اکثر کشورهای جهان بیشتر است. علاوه بر احساس ناامنی که برای سایر افراد جامعه از مشاهده وقوع جرائم حاصل می گردد، صدمات مستقیم دیگری نیز به آنها وارد می شود. برای مثال گفته شده است در آن مقطع زمانی که هرگاه دزدی از مغازه ها صورت نمی گرفت، کالاهای آنها تا حد 5% پایین تر از قیمتهای فعلی عرضه می شد. هرگاه شرکتهای بیمه ملزم به پرداخت خسارات زیاد قربانیان جرائم مالی نمی شدند، حق بیمه های دریافتی آنها از بیمه گزاران بسیار کمتر از آن چیزی بود که در حال حاضر دریافت می کنند. همه هزینه های گزافی را که مردم برای حفاظت از اموال خود، از طرقی مثل قفل کردن درب ها و گاوصندوق ها و نصب دزدگیر و غیره، متحمل می شوند، در واقع هزینه ای تحمیل شده از سوی مجرمان مالی به افراد جامعه دانسته اند.
آیا می توان مشکل جرم را بطور کامل حل کرد و قادر به ایجاد جامعه ای مبری از جرم شد؟ پاسخ احتمالاً منفی است. تا قبل از رسیدن به یک مدینه فاضله ، امکان رهایی کامل وجود ندارد. پس حداکثر کاری که میتوان و باید انجام داد، پیشگیری نسبی و به عبارتی تقلیل جرم و کنترل آن است . منظور انجام اقداماتی است که موقعیت و امکان ارتکاب جرم را کاهش داده و بدین ترتیب مثل واکسن عمل می کند نه شبیه معالجه پس از بیماری.
پس می توان در تعریف پیشگیری گفت: پیش بینی، شناخت و ارزیابی خطر جرم و انجام اقداماتی برای رفع یا تقلیل آن» که گاهی از این روند تحت عنوان «مدیریت کردن خطر جرم» نام برده می شود. این مدیریت شامل موارد زیر است:
1- از بین بردن کامل برخی از خطرات 2- تقلیل برخی از خطرات یا کاستن از دامنه خسارت 3- تقلیل برخی از خطرات بوسیله اقدامات تأمینی و امنیتی مثل افزایش تعداد پلیس و نظائر آن بمنظور ترساندن و کنترل مجرمین بالقوه از ارتکاب جرم.
بطور کلی میتوان گفت که پیشگیری از وقوع جرم با تقلیل موقعیت ها سروکار دارد.
سه پیش شرط برای ارتکاب جرم ضروری بنظر می رسد:
اول : میل و انگیزه مجرم برای ارتکاب جرم.
دوم: مهارت و ابزار لازم برای ارتکاب آن.
سوم: وجود موقعیت مناسب.
هرچند به عقیده بعضی از محققین و صاحبنظران، مبارزه با پیش شرط اول و دوم تقریباً غیر ممکن است اما به اعتقاد حقیر، مبارزه و مقابله با پیش شرط اول نیاز به اقدامات جامع و کاربردی از سوی دولتمردان و عمل به وظایف و تعهدات قوای سه گانه (مجریه، مقننه، قضائیه) و نهادهای غیر دولتی که در قانون اساسی تعیین گردیده است، امکان پذیر می باشد.
قوای سهگانه با تصویب قوانین مورد نیاز (مجلس) و اجرایی کردن آن (دولت) و نظارت و کنترل (قوه قضائیه) می توانند تاثیر بسزایی برکاهش میل و انگیزه مجرمین به ارتکاب جرم داشته باشند که اشاره کوتاه و گذرا به بعضی از این اقدامات می شود .
1- کاهش بیکاری : دولتمردان میتوانند با تصویب قوانین و اجرایی کردن آن نسب به افزایش مهارتهای متنوع، از سنین پایین در رابطه با تربیت نیروی کار مهار اقدام نمایند. با حمایت از بخش صنعت و تولید و احداث کارخانجات تولیدی کوچک در مناطق و شهرهای محروم، و استفاده از نیروی کار مهار و تربیت شده می شود از میل و انگیزه مجرم به ارتکاب جرم کاست.
2- افزایش حداقل حقوق متناسب با خط فقر و تورم. که در حال حاضر حداقل حقوق 000/640/2 ریال است لیکن خط فقر از سوی بانک مرکزی حدود 000/000/8 ریال تعیین شده است.
3- افزایش مبارزه با خرید و فروش مواد مخدر و اعتیاد :
الف: مسدود کردن مرزهای شرقی کشور با استفاده از تجهیزات و فناوریهای مدرن روز.
ب: ایجاد پایگاهها و کلینیکهای ترک اعتیاد و استفاده از روش های علمی و پیشرفته در ترک اعتیاد و حمایت مالی و در اختیار گذاشتن نیروهای متخصص علمی توسط دولت به این مراکز.
ج: تعیین مجازاتهای شدیدتر برای قاچاقچیان مواد مخدر و معتادین.
د: استفاده از افراد رها شده از اعتیاد در بنگاههای اقتصادی مناسب با نظارت و کنترل غیر محسوس و ارائه خدمات مناسب به آنان.
4- تشدید مجازات و اقدامات بازدارنده : بطوریکه از دیدگاه مجرمان با توجه به تشدید مجازات، اقدام به عمل مجرمانه، و نتیجه کار از نظر ارزش مادی و معنوی ، منطبق با خواسته ها و امیال آنان نباشد.
5- رسیدگی سریع و به هنگام به پرونده های کیفری، کوتاه کردن فاصله زمانی عمل مجرمانه با زمان اعمال مجازات.
6- استفاده از رسانه ها (دیداری، نوشتاری، شنیداری، الکترونیکی [اینترنتی]) در جهت افزایش آگاهیهای افراد جامعه و اطلاع از عواقب ناگوار اعمال مجرمانه با ارائه مستندات موجود (وقوع یافته).
7- ایجاد و تاسیس مراکز تفریحی و ورزشی و گردشگری سالم – کتابخانه ها و نمایشگاهها و از این دست که قابل استفاده برای کلیه اقشار جامعه بوده و فاقد معذوریات طبقاتی و مادی باشد.
هرچند که مقابله و مبارزه با شرط دوم بطور کامل مقدور نمیباشد و ابزار و مهارتهای جدیدی توسط مجرمین مورد استفاده قرار می گیرد لیکن می توان با انجام یکسری اقدامات و اعمال محدودیتها مانند عدم دسترسی به ابزار و آلات جرم (مشروبات الکلی- مواد مخدر – سلاح گرم و سرد- وسایل و ابزار الکترونیکی خاص و …) تاحدودی در کاهش جرائم تاثیر گذاشت.
لیکن برای مقابله با شرط سوم (وجود موقعیت مناسب) اقدامات موثرتری نسبت به دو شرط دیگر می توان انجام داد.از جمله این اقدامات آگاهی و اطلاع رسانی افراد جامعه از استفاده از ابزار و وسایل پیشرفته در جهت حفاظت از اموال، ساختمانها، تاسیسات و بطور کلی جان و مال و ناموس خود می باشد. بطور مثال استفاده از ابزارها و دوربینهای الکترونیکی، قفلهای رمزدار، حفاظهای فولادی، روشن کردن معابر و مکانهای اداری و مسکونی، حضور و استفاده مستمر نیروهای انتظامی و امنیتی اعم از دولتی و خصوصی، گذاشتن رمز و برنامه های نرم افزاری الکترونیکی در ابزار و وسایل الکترونیکی جهت عدم دسترسی سهل و آسان مجرمان به سایت های الکترونیکی، بانکی، اداری، علمی، پژوهشی و … .
با در نظر گرفتن این مطلب که در بند 5 اصل 156 قانون اساسی پیشگیری از جرم به عهده قوه قضائیه گذاشته شده است لیکن اجرای صحیح این وظیفه نیازمند همکاری و مساعدت سایر دستگاهها با قوه قضائیه است که بایستی با تصویب قوانین مناسب، سایر دستگاهها و ارگانها را ملزم به این همکاری نمود.در هر حال بنظر میرسد تصویب قوانین مورد نیاز در خصوص اجرائی کردن موارد فوق که بتواند ابعاد و شیوه های اجرای بند مذکور را تبیین نماید الزامی باشد. البته استفاده از دیدگاههای کارشناسان و افراد خبره در این مورد به قانون گذاران کمک شایانی خواهد نمود.برنامه های پیشگیری از جرم باید در سه سطح انجام گیرد. اول سطح فردی، یعنی آنچه که هر شخص حقیقی یا حقوقی باید با رعایت آنها موقعیت ارتکاب جرم از سوی مجرمین بالقوه را تقلیل دهد.
دوم، در سطح جمعی، مثلاً آنچه که اهالی یک محله یا کسبه یک پاساژ ملزم به رعایت آن هستند و بالاخره در سطح ملی، یعنی آنچه که بخش های دولتی مثل بخشداری ها، شهرداریها، فرمانداری ها، استانداری ها، وزارتخانه ها و غیره باید در محدوده وظایف خود نسبت به آن اقدام کنند (امنیت روانی).
بدین ترتیب پیشگیری از جرم، در واقع بخشی از وظیفه همه نهادهای دولتی است. برای رسیدن به هدف پیشگیری از جرم، می توان از استراتژی هایی بشرح بعدی استفاده کرد.
مبحث پنجم-حاشیه نشینی و تهدید امنیت اجتماعیدر فرهنگ عمید، حاشیه در لغت به معنی کنار هر چیز و کنایه از کسان و اطرافیان آمده است.
اصطلاح حاشیه نشینی با تعابیری همچون اسکان غیر رسمی، سکونتگاههای خودرو و زاغه نشینی تقریباً مترادف است.حاشیه نشینی یا اسکان غیر رسمی یکی از چهره های بارز فقر شهری است که در درون یا حاشیه شهرها (به ویژه شهرهای بزرگ) به شکلی خودرو فاقد مجوز ساختمان ، برنامه رسمی شهرسازی با تجمعی از اقشار کم درآمد و سطح نازلی از کمیت و کیفیت زندگی شهری شکل میگیرد.
مارشال کلینار معتقد است حاشیه، فرهنگ مخصوص به خود را داردو این فرهنگ یک شیوه زندگی است.نوع معیشت رایج درحاشیه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و معمولاً دارای فرهنگ مخصوص به خود است. فرهنگ حاشیه نشینی بازتاب شیوه زندگی طبقات پایین اجتماعی است که معمولاً به عنوان فرهنگ فقر شناخته میشود.
رابرت پارک از صاحب نظران اصلی مکتب شیکاگو معتقد است که انسان حاشیه نشین نوعی شخصیت است که در زمان و مکانی بوجود میآید که در اثر کشمکش نژادها و فرهنگ ها ، جامعه های نوو مردم نوو فرهنگ های نو به عرصه وجود گام می نهند. سرنوشتی که چنین افرادی را محکوم میکند که در یک زمان در دو دنیای جداگانه زندگی کنند. همان سرنوشتی است که آنهارا، در رابطه با دنیاهایی که در آنها زندگی میکند وامی دارد تا نقش یک انسان جهان وطن و یک بیگانه را بپذیرد. جان ترنر هم در سال 1969 نظریه خوشبینانه و مثبتی را اتخاذ نمود و حاشیه نشینی ها را به عنوان راه حل بسیار مناسب برای مشکلات مسکن در نواحی شهری کشورهای در حال توسعه توصیف کرد.
از طرف دیگر استون کست از دیدی روانشناسانه حاشیه نشینی را پدیده ای روانی و منتج از ستیز فرهنگی و اقتصادی اقشار محروم با بطن اصلی جامعه خواند. انسان حاشیه نشین فردی است که از طریق مهاجرت، آموزش، ازدواج و یا عوامل موثر دیگر، یک گروه اجتماعی یا فرهنگی را بدون داشتن سازگاری رضایت بخش در دیگری، آنرا ترک میکند و خودش را در کنار و حاشیه هر دوی آنها مییابد. اما عضو هیچکدام نیست. این فرد وقتی ستیز گروه را به عنوان یک مسئله شخصی تجربه میکند یک انسان حاشیه نشین میگردد.
همچنین چارلز آبرامز در سال 1964 حاشیه نشینی را به عنوان فرایند تصرف نواحی شهری به قصد تهیه مسکن نشان داد و به قانون قدرت و نیز قدرت قانون تصریح نمود.
گستردگی دامنه پدیده حاشیه نشینی در اقصی نقاط جهان و تعداد فرهنگ ها و ادبیاتهای علمی در جوامع مختلف سبب گردیده است تا اطلاعات و عناوین مختلفی برای حاشیه نشینی بکار گرفته شود.این تعداد اسمی را میتوان به دو قسمت عناوین آکادمیک و اسامی محاورهای (محلی) تقسیم نمود:
تعداد عناوین آکادمیک در زمینه پدیده حاشیه نشینی در عین آنکه به طریق مختلف خصوصیات مشترک پدیده فوق را تبیین مینماید. از حوزه های مختلف نیز به مورفولوژی (ریخت شناسی) چنین مناطقی نیز توجه دارد. این اصطلاحات عبارتند از:
– مساکن غیر رسمی (Informal serrlements)
– مساکن افراد کم درآمد(Low- in com serlements)
– مساکن نیمه دایمی (Semi-permanets serrlements)
– حصیر آبادها(shan try Towns)
– مساکن خود به خودی (spontan eous settlemens)
– مساکن برنامه ریزی نشده (unplamed settlements)
– مساکن حاشیه ای (marginal settlements)
– مساکن خود ساخته (Autonmous settlemnets)
– و…
در ایران نیز مساکن حاشیه ای با توجه به مورفولوژی خود و کیفیات کالبدی اجتماعیشان که خود برخاسته از موقعیت جغرافیایی و اوضاع فرهنگی شهرهای مختلف آن است دارای اسامی متعددی میباشد. همچون آلونک ، زاغه، اطاق، قمیر، گرگین، دیوار کپری، پاشلی، زمین بی حصار و بی پناه، زیر زمین، مقبره، اتاق حلبی و …
گفتار اول-امنیت اجتماعی و توازن منطقهایتوجه به موضوع امنیت اجتماعی که امروزه در حوزه های مختلف اجتماعی امری ضروری است که بیشتر اندیشمندان و دولتمردان اهمیت زیادی را برای آن در نظر میگیرند و کشورهای مختلف هر کدام به نوعی در جهت تامین امنیت اجتماعی خود تلاش میکنند. امنیت اجتماعی با توجه به ارتباط زیادی که با سایر ابعاد و عوامل موثر در پیشرفت توسعه وتداوم حیات و بقای سیاسی حکومت ها و کشورها دارد و همچنین مقدمه و زمینه بسیاری از فرآیندهای مهم را نیز فراهم میکند،مورد توجه و حائز اهمیت است .
یکی از عوامل مهمی که ممکن است امنیت اجتماعی یک جامعه را تهدید کند نابرابریهای منطقهای در نقاط مختلف جغرافیایی آن کشور است . عدالت منطقه ای یعنی اینکه تمام مناطق جغرافیایی کشور در دستیابی به امکانات و موقعیتهای توسعه و پیشرفت و شاخص های رفاهی، آموزشی، بهداشتی و … همسطح و یکسان باشند و یا حداقل تفاوتهای قابل توجه و محسوسی بین مناطق و استانهای مختلف وجود نداشته باشند چرا که نابرابری های منطقه ای و جغرافیایی بتدریج برای مردمی که در مناطق حاشیه ای و محروم کشور زندگی میکنند این حس و دیدگاه را ایجاد میکند که دولت مرکزی از برقراری «عدالت همه جانبه» در نواحی گوناگون جامعه ناتوان است.
و به دلیل شرایط نامناسب اقلیمی و جغرافیایی در مناطق دور افتاده و محروم، سرانه کمتری از منابع عمومی را هزینه میکند. نتیجه این دو گانگی در توجه به انسانهای محروم و حاشیه ای و استانهای برخوردار و مرکزی که از سطح توسعه بهتری برخوردارند، سرانجام باعث کاهش سطح وفاداری مردم مناطق حاشیه ای خواهد شد و ضمن بروز ناآرامیها و نارضایتیها در دراز مدت «خطرواگرائی» و «ناامنی اجتماعی» را متوجه جامعه خواهد نمود.
در رابطه با متن شهر و حاشیه شهر نیز موارد فوق کاملاً صادق است چرا که اگر توازن منطقهای بین متن و حاشیه برقرار نباشد، و حاشیه همیشه در محرومیت بسر برد.تبعیض و بیعدالتی نیز نمایان خواهد شد. پس ناامنی حاشیه شهرها نیز طبیعی خواهد بود. چرا که عدم وجود امکانات رفاهی، آموزش و معیشتی که ناشی عدم توزیع مناسب امکانات است، محیط را کاملاً مساعد انواع آسیبهای اجتماعی خواهد نمود. با توازن منطقهای است که میتوان امنیت را در مناطق حاشیهنشین حاکم ساخت.
گفتار دوم-علل گرایش به رفتارهای ضداجتماعی و ناسازگاری اجتماعی در مناطق حاشیهنشینمیتوان اظهار داشت که گرایش به رفتارهای ضداجتماعی در افراد و یا حداقل اینکه پتانسیلهای لازم در این زمینه، ساکنین این مناطق وجود دارد. منظور از گرایش به رفتارهای ضداجتماعی نوعی آمادگی ذهنی و روانی در عدم پیروی از قواعد و مقررات اجتماعی و ابراز احساس دشمنی نسبت به محیط پیرامون است. نتایج تحقیقات انجام شده بیانگر آنست که گرایش به رفتارهای ضداجتماعی در حال حاضر متأثر از عواملی چون، وضعیت آنومیک فردی، سطح تحصیلات، رضایت سیاسی، اثربخشی مسئولین در حل مسایل افراد و … است.تراکم بالای جمعیت، سطح پایین تحصیلات و نوع غالب کسب درآمد در حاشیه نشینها میتوانند عامل تشویق کنندهای برای ایجاد اختلال اجتماعی باشند. سابقه شهرکها، مجتمعهای مسکونی و مهاجرین به این اماکن،حکایت از آن دارد که این مکانها فاقد یک هویت اجتماعی – فرهنگی مستقل هستند، در نتیجه در این مکانها حامیانی برای حفظ ارزشها وهنجارها وجود ندارد و از هر نقطهای به این نقاط مهاجرت صورت میگیرد و کمتر با مقاومت اجتماعی و فرهنگی روبرو میشوند.حاشیهنشینان که قربانی طرد اجتماعی هستند؛ در مقابل تمام اصول و هنجارهای اجتماعی غالب موضعگیری میکنند.
تعارض اجتماعی و طبقاتی حاشیهنشینان و بالاخص فرزندان جوان این طبقه پایین شهری با طبقات متوسط وبالای شهری در شدیدترین حالت خود موجب شکلگیری خرده فرهنگهای جوانان منحرف و بزهکار میشود.این خرده فرهنگهای بزهکارانه معمولاً مردانه هستند و به قتل و غارت، رفتارهای وندالیستی، اعتیاد، سرقت، خشونتهای خیابانی، همکاری با گروههای تبهکاری بزرگسالان، فحشاء و قانون شکنی میپردازند. و در مواقعی نیز در راستای اهدافشان از زنان جوان طبقه خود استفاده میکنند. در اغلب مواقع برخورد پلیس و جامعه با این گروهها بگونهای است که به نهادینه شدن وتعمیق این تعارضهای اجتماعی منجر میشود و این در حالی است که مطالعات جامعهشناختی و چند رشتهای جدید راه حل پایداری برای این مساله و اعمال سیاستهای جذب اجتماعی دانستهاند.
قانونگریزی و قانون شکنی نیز به عنوان یک ارزش در نزد جوانان خانوادههای حاشیه نشینشهری شناخته شده و با میزان توفیقات اجتماعی افراد گره میخورد. علت این امر نیز مشخصاً در ناتوانی اقتصادی و ضعف پایگاه اجتماعی حاشیه نشینان، قابل تحلیل است. به گونهای که راه رشد و ارتقای اجتماعی و اقتصادی خود از طریق معمول و قانونی را غیر ممکن میداند. عدم امکانات آموزشی و امکانات رفاهی و اقتصادی موجب میشود که جوانان حاشیهای از سطح مهارت و دانش بسیار نازلی برخوردار باشند و در دستیابی به یک شغل آبرومند و لو با درآمد اندک عاجز باشند.
وجودفرهنگ فقر و فقر منطقه ای باعث میشود انواع کجرویها و کژرفتاریها و نهایتاً کاهش امنیت اجتماعی در مناطق حاشیه نشین بوجود آید که بدنبال آن نیز محیطی کاملاً ناامن که ارتکاب جرایمی همچون قتل، سرقت، اعتیاد، تولید انواع مشروبات الکلی و …. از نتایج آن است.از نگاهی دیگر میتوان رابطه حاشیهنشینی و گسترش جرائم اجتماعی و عوامل تأثیر را به صورت مسیر زیر نیز آورد:
گفتار سوم-تحلیل مسیر عوامل تأثیرگذار بر جرائم و تهدید امنیت اجتماعی
میتوان از جمله مهمترین عوامل ایجاد امنیت اجتماعی در مناطق حاشیهنشین را، نظارت اجتماعی همه جانبه دانست. در حقیقت از طریق نظارت و کنترل اجتماعی است که امنیت اجتماعی در این نواحی برقرار میشود. اما کنترل اجتماعی در مناطق حاشیهنشین دچار آسیبهایی است که نیاز به بررسی این مقوله اساسی دارد :
فرد از طریق اجتماعی شدن یاد میگیرد که در موقعیتهای گوناگون چه الگوهای رفتاری پذیرفتنی است و تفاوت میان الگوهای رفتاری شایسته و ناشایسته چیست؟ نظارت اجتماعی در واقع بسط فراگرداجتماعی شدن است. این نظارت به روشها و وسایلی راجع است که در جامعه بکار بسته میشوند تا افراد را وادارند که خودشان را با چشمداشتهای یک گروه یا جامعة خاص تطبیق دهند. اگر نظارت اجتماعی درست بکار بسته شود، رفتار فرد با رفتار مورد انتظار جامعه تطابق پیدا میکند.
اهمیت ندادن و محدود بودن ابزار ونیروهای نظارت اجتماعی در مناطق حاشیهنشین همیشه از عوامل اصلی بروز رفتارهای ضداجتماعی بوده است. میتوان از جهتی مناطق حاشیهنشین را محیطی امن در نظر آورد، البته برای کسانی که کجرو و رفتار انحرافآمیزی دارندکه بتوانند رفتار انحرافآمیز خود را انجام دهند. چرا که همان گونه که اشاره گردید در این نواحی کنترل اجتماعی بسیار ضعیف است و از طرف دیگر محیطی ناامن برای ساکنین آن که از جهات مختلف دچار تهدید هستند.
در حقیقت مکانیسمهای رسمی و غیررسمی نظارت اجتماعی در مناطق حاشیهنشین بخاطر ضعیف عمل کردن، محیطی کاملاً ناامن را در نواحی حاشیهنشین به ارمغان آورده است.
باید دانست که بیسازمانی اجتماعی نتیجه فرآیندهای تضاد هنجاری و ارزشی، تغییرات فرهنگی ، خلأهای فرهنگی و ضعف روابط اولیه میباشد. از این رو، این وضعیت باعث کاهش کنترل اجتماعی بیرونی و سوق دادن افراد به سمت رفتارهای انحرافی میشود. در واقع ویژگیهایی چون شهرنشینی، تحرک مکانی، حاشیهنشینی، ناهمگونی قومی یا نژادی و گسیختگی خانواده مانع از توانایی اجتماعی در اعمال کنترل اجتماعی بر روی افراد میشود.که بدنبال همین امر در مناطقی همچون حاشیهنشین رفتارهای انحرافآمیز بدور از چشم قانون خواهد بود و فضا جهت هر گونه آسیب و جرمی مهیا خواهد شد. در حقیقت بیسازمانی اجتماعی، عدم نظم اجتماعی و نهایتا بروز انحرافات و آسیبهای اجتماعی را میتوان در عدم نظارت و کنترل اجتماعی دانست.
گفتار چهارم-آسیبشناسی مهاجرت، حاشیهنشینی و امنیت اجتماعی
تحقیقات انجام شده در مورد رابطه میزانهای حاشیهنشینی و انحراف اجتماعی بیانگر آن هستند که بین این دو رابطه مثبتی وجود دارد و با میزان بالای تحرک مکانی مرتبط است. کافی است اشاره شود که اثر مهاجرت بر رشد جمعیت شهری در فاصله سالهای 1980 تا 1985 در 9 کشور از 27 کشور منطقه آسیا و اقیانوسیه بیشتر از رشد طبیعی شهری آن کشورها بوده است. جریان افسار گسیخته مهاجرت از نقاط روستایی و از شهرهای کوچک به سوی کلان شهرها منجر به ایجاد شهرکها، کویها و محلههای مختلف در پیرامون آن شهرها شده و در بسیاری از موارد منجر به پیدایش سکونت گاههای حاشیهای و غیر رسمی میشود.
در مطالعهای که دربارة تهران، اصفهان و کرج صورت گرفته است. مهمترین دورههای افزایش شدید جمعیت این شهرها به شرح زیر میباشند :
1- تهران از 1319 تا 1355 – به طور متوسط با 94/6 درصد در سال
2- کرج از 1345 تا 1375 – بطور متوسط با 1/10 درصد در سال
3- اصفهان از 1335 تا 1365 بطور متوسط با 6/4 درصد در سال (زنجانی و مقدم 1381).
کاهش میزان رشد جمعیت در برخی از شهرهای بزرگ کشور، در صورتیکه ناشی از پایین بودن توان مهاجرین برای اسکان در آن شهرها باشد، خود بخود افزایش شدید جمعیت روستایی بویژه روستاهای نزدیک به کلان شهرها و ایجاد سکونتگاههای حاشیهنشین بصورت برنامهریزی شده، میگردد.اثر مهاجرت بر جمعیت کلان شهرهای کشور یکسان نیست. چنانچه در گزارش طرح اندازهگیری رشد جمعیت حاصل از رشد طبیعی در 5 شهر بزرگ ایران 91% بوده است. با توجه به اینکه پیشبینی جذب این حجم وسیع مهاجر در این شهرها نشده است لذا حاشیه نشینی درآنها گسترش یافته است. در واقع هر چه مهاجران بیشتر وامکانات شهری مهاجرپذیر کمتر باشد پیامدهای منفی مهاجرت بیشتر است.
با توجه به توضیحات فوق باید در نظر گرفت که سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینان در حقیقت مهاجرینی هستند که به دلایلی همچون جاذبههای شهری، مهیا بودن امکانات در شهر و … به شهرها کوچ کردهاند و در نواحی حاشیه شهرسکنی گزیدهاند.
خانم دکتر وطنی
نگارش
محسن ناظری
پاییز 1394
تقدیم به:
خاتم انبیاء، حضرت محمد (ص)
تشکر و قدردانی:
فائق آمدن بر مشکلات و دشواری ها ممکن نبود مگر به لطف و یاری پروردگار یکتا و مهربانی که از اعطای وجودشان بهره مند گشته ام، بالاخص استاد محترم،جناب آقای دکتر سید مهدی احمدی که راهنمایی ها و مساعدتشان در طول این تحقیق برای من گره گشا بوده است و هیچ لطفی را از بنده دریغ نداشته اند.
فهرست مطالب
TOC o “1-3” h z t “فهرست 2,1″ چکیده PAGEREF _Toc438840690 h 2مقدمه PAGEREF _Toc438840691 h 3فصل اول-کلیات تحقیق PAGEREF _Toc438840692 h 5فصل دوم-تعاریف و مفاهیم تحقیق PAGEREF _Toc438840693 h 24مبحث اول-تعریف جرم PAGEREF _Toc438840694 h 25گفتار اول-تعریف جرم در لغت PAGEREF _Toc438840695 h 25گفتار دوم-تعریف جرم در اصطلاح PAGEREF _Toc438840696 h 26مبحث دوم-تعریف مجازات PAGEREF _Toc438840697 h 29گفتار اول-تعریف مجازات در لغت PAGEREF _Toc438840698 h 29گفتار دوم-تعریف مجازات در اصطلاح PAGEREF _Toc438840699 h 31مبحث سوم-مفهوم حاشیه نشینی و زاغه نشینی PAGEREF _Toc438840700 h 34مبحث چهارم- تبعات حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840701 h 37مبحث پنجم-تاریخچه حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840702 h 39مبحث ششم- ویژگیهای ترکیب جمعیتی PAGEREF _Toc438840703 h 42گفتار اول-ویژگیهای فرهنگی PAGEREF _Toc438840704 h 42گفتار دوم-ویژگیهای اخلاقی PAGEREF _Toc438840705 h 43گفتار سوم-خدمات اجتماعی و رفاهی PAGEREF _Toc438840706 h 43گفتار چهارم-ویژگی امنیت PAGEREF _Toc438840707 h 44فصل سوم-تاثیرات حاشیه نشینی بر ارتکاب جرایم PAGEREF _Toc438840708 h 47گفتار اول-تئوری دورکیم PAGEREF _Toc438840709 h 48گفتار دوم- مکتب محیط اجتماعی و فرهنگی PAGEREF _Toc438840710 h 49گفتار سوم- تئوری ادوین ساترلند PAGEREF _Toc438840711 h 50مبحث دوم -جهات تاثیر گذار محیط زندگی بر ارتکاب جرایم PAGEREF _Toc438840712 h 52گفتار اول – مسکن و نقش جرم زایی آن PAGEREF _Toc438840713 h 52گفتار سوم – ارزش مسکن ، به بیان دیگر کیفیت مسکن و نقش جرم زایی آن PAGEREF _Toc438840714 h 54مبحث سوم-تبیین حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840715 h 54مبحث چهارم-دلایل حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840716 h 58مبحث پنجم-حاشیه نشینی و تهدید امنیت اجتماعی PAGEREF _Toc438840717 h 71گفتار اول-امنیت اجتماعی و توازن منطقهای PAGEREF _Toc438840718 h 74گفتار دوم-علل گرایش به رفتارهای ضداجتماعی و ناسازگاری اجتماعی در مناطق حاشیهنشین PAGEREF _Toc438840719 h 76گفتار سوم-تحلیل مسیر عوامل تأثیرگذار بر جرائم و تهدید امنیت اجتماعی PAGEREF _Toc438840720 h 78گفتار چهارم-آسیبشناسی مهاجرت، حاشیهنشینی و امنیت اجتماعی PAGEREF _Toc438840721 h 80گفتار پنجم-مشارکت مردمی و توانمندسازی حاشیهنشینان در جهت امنیت پایدار اجتماعی PAGEREF _Toc438840722 h 82مبحث ششم- حاشیه نشینی و تاثیر آن در افزایش بزهکاری PAGEREF _Toc438840723 h 84مبحث هفتم :جهات تاثیر گذار محیط زندگی بر ارتکاب جرایم PAGEREF _Toc438840724 h 85مبحث هشتم-اعمال مجرمانه یا بزهکارانه در مناطق حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840725 h 91بند اول – تغییر کاربری اراضی PAGEREF _Toc438840726 h 91بند دوم – تصرف عدوانی PAGEREF _Toc438840727 h 92بند سوم- فروش مال غیر PAGEREF _Toc438840728 h 92بند چهارم – ساخت و سازهای غیرمجاز PAGEREF _Toc438840729 h 93گفتار دوم– اعمال مجرمانه یا بزهکارانه در بعد از شکل گیری حاشیه نشینی PAGEREF _Toc438840730 h 94بند اول- سرقت PAGEREF _Toc438840731 h 94بند دوم – قتل عمد PAGEREF _Toc438840732 h 95بند سوم – نزاعهای دسته جمعی PAGEREF _Toc438840733 h 96بند چهارم- تهدید علیه بهداست عمومی و آلودگی محیط زیست PAGEREF _Toc438840734 h 97بند پنجم – اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی PAGEREF _Toc438840735 h 98بند ششم- جرایم تصرف عدوانی ، مزاحمت و ممانعت از حق PAGEREF _Toc438840736 h 99مبحث نهم- حاشیه نشینی و گروه های آسیب پذیر PAGEREF _Toc438840737 h 99گفتار اول- حاشیه نشینی و بزهکاری کودکان PAGEREF _Toc438840738 h 99گفتار دوم- حاشیه نشینی و کارکودکان PAGEREF _Toc438840739 h 100گفتار سوم- بزهکاری کودکان PAGEREF _Toc438840740 h 100گفتار چهارم- زنان حاشیه نشین و جرم PAGEREF _Toc438840741 h 101نتیجه گیری و پیشنهاد ها PAGEREF _Toc438840742 h 104ننتیجه گیری PAGEREF _Toc438840743 h 104پیشنهاد و راهکارها جهت پیشگیری و کاهش جرم در مناطق حاشیه نشینی: PAGEREF _Toc438840744 h 106فهرست منابع PAGEREF _Toc438840745 h 115چکیده انگلیسی PAGEREF _Toc438840746 h 123
چکیدهاز آنجا که حاشیهنشینی خاص کشور ما نیست، تلاشهای مربوط به حل آن سابقة زیادی دارد. این تلاشها را میتوان بصورت یک پیوستار در نظر گرفت که در یک سوی آن نادیده گرفتن و تلاش برای نابودی و پراکنده کردن این اجتماعات است و در سوی دیگر تلاش برای ارائه مسکن، امکانات و شرایط زندگی به آنان است. البته هر کشور با توجه به امکانات اقتصادی و شرایط سیاسی خود یک راه حل برمیگزیند، بعنوان مثال در کشورهای اروپایی که توان اقتصادی بالاتری (در مقایسه با کشورهای کم توسعه یافته ) دارند، سعی میشود از طریق خانههای بین راه، مراکز خیریه و… به حاشیهنشینیها و بیخانمانی سروسامان بدهند. و در کشوری مانند فیلیپین با تخریب آلونکنشینها با معضل روبرو میشوند. در کشور ما شاید با ترکیبی از هر دو مواجه باشیم که نمودی از فقدان یک برنامه مدون در مواجهه با این معضل است.به هر حال این معضل، دلایل چند گانهای دارد . نظریهپردازان غربی اعتقاد دارند ساکنان حاشیهنشینها، مردمی بیجا، آواره و رانده شدهاند، که مانند خس و خاشاک بر سیل مهاجرت از روستاها کنده و به شهرها آورده شدهاند. بدون اینکه در جامعه مدرن پذیرفته شده باشند، به نظر این گروه حاشیهنشینی از جمله عوارض جانبی گذار جوامع سنتی به سوی جوامع صنعتی و شهری مدرن است و جنین تحول عظیمی بدون عوارض جانبی امکان پذیر نخواهد بود. سیر منطقی این نظریه رهاسازی حاشیه نشینان به حال خود است تا اینکه دست نامرئی بازار فکری به حال آنان نماید و یا حداکثر محلی برای اجرای برنامه های تسکین دهنده جهت کاستن ازخطر انفجار این بمب ساعتی باشند. هدف اصلی از نگارش این تحقیق بررسی عوامل موثر حاشیه نشینی در ارتکاب جرم بوده و نتایج این تحقیق نیز در جهت تایید فرضیه های این پژوهش بوده که بین عوامل موثر حاشیه نشینی و گرایش به رفتار بزهکارانه , عوامل موثر حاشیه نشینی و عوامل محیطی و خانوادگی در مناطق حاشیه نشین و عوامل آموزشی و فرهنگی در مناطق حاشیه نشین رابطه ی معنی دار وجود دارد.
واژگان کلیدی:حاشیه نشینی،جرم،جامعه،فقر،اقتصاد.
مقدمهصاحب نظران و کارشناسان مسائل شهری تعاریف متعددی از حاشیه نشینی ارائه کرده اند برخی عقیده دارند حاشیه نشینان کسانی هستند که در محدودة اقتصادی شهر زندگی می کنند ولی جذب نظام اقتصادی و اجتماعی نشده اند حاشیه نشینان را در معنای عام شامل تمام کسانی می دانند که جاذبه شهر نشینی و رفاه شهری این افراد را از زادگاه خویش کنده و به سوی قطبهای صنعتی و بازارهای کار می کشاند و اکثر آنها مهاجرین روستایی هستند که به منظور گذراندن بهتر زندگی راهی شهرها می شوند. البته به نظر می رسد که به تعبیر یاد شده باید اوصافی چون عدم امنیت ، جرم زا بودن و نیز مامن و پناهگاه امن برای بزهکاران را اضافه نمود . حاشیه نشینی مساله و عارضه ای شهری است و منشاء عمده بزهکاری و جرم می باشد و دارای اشکال مختلفی است .بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که حاشیه نشین فردی است مهاجر یا غیر مهاجر که به دلیل فقدان ریاست و تخصص صنفی و نبود بنیانهای مالی توانمند و طبقه و فرهنگ اجتماعی متناسب با طبقات و فرهنگ متعارف و لازم شهری در حاشیه واقع شده است . این افراد بیشتر به علت عوامل رانش زادگاه خود و کمتر به دلیل عوامل جاذب شهری ، زادگاه خویش را ترک کرده و به شهر ها روی می آورند . انها به دلیل عدم تطبیق با محیط شهری از یک سوو بر اثر عوامل پس ران شهری از سوی دیگر از محیط شهری پس زده می شوند و به تدریج به کانونهای به هم پیوسته و یا جدا از یکدیگر در قسمتهایی از شهر سکنی می گزینند به صورتی که محل سکونت و نوع مسکن آنها با محل سکونت متعارف شهری مغایر بوده و مالکیت آنها غالبا غصبی است و همچنین این افراد از نظر وضعیت فرهنگی و اقتصادی نیز با جمعیت شهری تمایز دارند.که مجموع عوامل و شرایط مذکور موجب شده جامعه شاهد افزایش ارتکاب جرم در چنین مناطقی باشد.
فصل اول-کلیات تحقیق1-بیان مساله
احساس ناامنی در محله ، تنها به دلیل جرایم خشونت آمیز نیست بلکه نابهنجاریها و رفتارهای اخلالگرانه چون اعتیاد ، ولگردی ، تکدی گری و سرقت گذشته از اینکه عامل اصلی ترس و احساس ناامنی عمومی اند به نوبه خود قطعا زمینه رواج گسترده جرایم را نیز فراهم مینمایند. همانطوری که اگر پنجره ای از ساختمان بشکند و همچنان تعمیر نشده رها گردد به زودی کل ساختمان منهدم خواهد شد . برای پیشگیری از انهدام اجتماع نیز باید به محض شکسته شدن اولین هنجار فورا با هنجار شکن برخورد کرد . موضوع حاشیه نشینی یکی از معضلات شهری است که از حیث بستر قرار گرفتن برای ارتکاب جرایم مورد توجه کارشناسان حقوقی و قضایی و جرم شناسان بوده اینکه جرایم در مناطق حاشیه ای بسیار بیشتر از سایر مناطق اتفاق می افتد مورد پذیرش همه است و آمارهای اخذ شده از پرونده های مطروحه در دادگستری نیز حکایت از این واقعیت دارد .
در این پایان نامه هدف نشان دادن تاثیر حاشیه نشینی بر وقوع جرم می باشد بدوا تصویر و چهره ای از حاشیه نشینی و علل شکل گیری آن را ترسیم می کنیم سپس جرایمی که در این مناطق معمولا اتفاق می افتد و نقش دستگاههای عمومی و دولتی در شکل گیری حاشیه و وقوع جرایم و نیز توصیه هایی جهت پیشگیری از وقوع جرم در این مناطق را بیان خواهیم کرد .
این ناهنجاری ها را می توان در روستا ها وحتی در مناطق مختلف و محله های یک شهرمشاهده کرد. در هر جامعه و محیطی ساسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی ، اقلیمی،وضعیت اجتماعی، اقتصادی، موقعیت خانوادگی،تربیتی، شغلی، وطرز فکر و نگرش خاصی حاکم است.که هر یک از اینها در حسن رفتار و یا بد رفتاری افراد موثر است.
عمده ترین نماد جهانی حاشیه نشینی سیمای نامطلوب آن است که احساس و وجدان و دیدگان آدمی را می آزارد گذرگاهها ومعابر پرپیچوخم و کم عرض بوده و معمولا راه دسترسی خودروهای امداد اعم از آتشنشانی، اورژانس و پلیس در مواقع بروز حوادث و خطرات وجود ندارد .
حاشیه نشینها فاقد بهداشت عمومی و خصوصی در حد واندازه استانداردهای جهانی و حتی ملی هستند و اقدام علیه بهداشت عمومی و محیط زیست در چنین مناطقی شایع است . انباشت زباله ها و عدم جمع آوری آنها ، جریان فاضلاب منازل در کوچه ها و عدم دفع بهداشتی آن ، آلودگی های صوتی و آلودگی هوا و غیره در این محلات مشهود است.
اکثر خانواده های حاشیه نشینی شغل رسمی برای تامین معاش خود ندارند و چون این افراد عموما فاقد مهارت وتخصص و سرمایه گذاری می باشند به مشاغل کاذب و بعضا مجرمانه مثل دست فروشی ، کوپن فروشی ، تکدی گری، زباله دزدی، خرید وفروش مواد مخدر و مشروبات الکلی روی می آورند .
در مناطق حاشیه نشین خرده فرهنگهای خاص مناطق کوچک هر یک از خانوارها که قبلا ساکن آن بودند مشاهده می شود . این فرهنگها بسیار دیر جذب فرهنگهای شهری می شوند و این امر و نیز فقر فرهنگی افراد امکان نفوذ از نظر فرهنگی و اجتماعی را در انها برای اجرای برنامه های مختلف اجتماعی ، چون بهداشت و تنظیم خانواده و غیره مشکل می کند .
2-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
حاشیه نشینان که بیشتر مهاجران روستایی و حامل خصلت های اجتماعی هستند با خصایص جامعه شهری سنخیتی ندارند و از نظر آسیب های اجتماعی نیز سهم بالایی از وقوع جرم و جرایم به ایشان اختصاص دارد.رواج مشاغل کاذب و غیر رسمی ،فقر اقتصادی و نبود مهارت فنی در میان مهاجران حاشیه نشین مشاغلی را رواج داده که در متن زیست شهری قابل مشاهده است مانند دستفروشی کالا ، دلالی و دیگر دوره گردها .
عدم برخورداری از بهداشت و امکانات درمانی ،تراکم جمعیت در کنار فقدان امکان شهری باعث شده که از نظر بهداشتی مناطق حاشیه ای شهرها در وضعیت وخیمی قرار گیرند و آمار بالای بیماری های واگیر و پوستی و گوارشی گواهی براین مشکل عمده در مناطق حاشیه نشین است .
یک کارشناس علوم اجتماعی نیز در این رابطه معتقد است که حاشیه نشینی درشهر های ایران رو به افزایش است .حاشیه نشینی در ایران به دو صورت قشر مرفه نشین و فقیر نشین در حال گسترش است که حاشیه نشینی در بخش فقیر نشین بیش از مرفه نشین می باشد . که انحرافات مختلف اجتماعی را به دنبال دارد که باید با اتخاذ تدابیر لازم ضمن پیشگیری از این معضل اجتماعی از گسترش حاشیه نشینی جلوگیری کرد.این تحقیق از این جنبه اهمیت دارد که در مناطق حاشیه نشین میزان جرایم رو به فزونی می باشد و در این پایان نامه سعی بر این است تا راهکارهایی جهت کاهش این جرایم ارائه گردد.
3-اهداف تحقیق
1-ارائه ی راهکارهای نوین در جهت جلوگیری از تشدید حاشیه نشینی والتیام آن در اطراف شهرها
2-تبلیغات و برنامه های آموزشی بیشتر از طریق رسانه های گروهی جهت کاهش جرایم در حاشیه نشینان
4-سوال تحقیق
1 -حاشیه نشینی بر میزان جرایم در جامعه چه تاثیری دارد؟
2-مهم ترین علل گرایش حاشیه نشینان به ارتکاب جرم در جامعه چیست؟
5-فرضیات تحقیق
1 -حاشیه نشینی تاثیر مستقیم بر میزان جرایم در جامعه دارد.
2-به نظر می رسد فقر از مهم ترین علل حاشیه نشینی در جامعه می باشد.
6- قلمرو مکانی تحقیق
-حاشیهی شهرهای ایران به ویژه کلانشهر تهران
– قلمرو زمانی تحقیق
قلمرو زمانی از زمان پیدایش حاشیه نشینی تا کنون می باشد.
7-مرور ادبیات تحقیق
(کارگر ، بهمن ، مقاله-ریسرچ حاشیه نشینی و امنیت ،1389،دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره شانزدهم ، شماره46):
حاشیه نشینی درکشورهای در حال توسعه به محلات فقیر نشینی اطلاق می شود که اطراف شهرهای بزرگ ایجاد می شوند. در این میان رشد انفجاری مناطق حاشیه نشین موجبات بروز بحرانهای بسیاری از جمله ناامنی برای ساکنین این مناطق شده و مشکلات عدیده ای را برای شهروندان به همراه داشته است که مهمترین آنها وقوع جرم وجنایت وبحرانهایی امنیتی برای شهر می باشد . پدیده حاشیه نشینی ریشه در تاریخ اجتماعی انسانها دارد و تبلور آن در قالب گتوهای نژادی، مذهبی بوده است . و در جوامع کهنسال از آن تحت عنوان سکونتگاههای فقیر نام برده اند .این پدیده به مفهوم امروزین، نخست در کشورهای صنعتی همراه با رشد شتابان شهرنشینی و افزایش میزان مهاجرت روستا ییان به شهرها به وجود آمده است . در کشورهای در حال توسعه نیز به دنبال برنامه های استعماری کشورهای صنعتی و نفوذ و اشاعه فرهنگ و تکنولوژی آنان در این کشورها شروع به رشد و توسعه نموده است.
(ناظری ، مهرداد ، حاشیه نشینى – تهدید امنیت شهرها ،1382، روزنامه همشهرى):
حاشیه نشینی را به معنای عام شامل تمام کسانی می داند که در محدوده اقتصادی شهر ساکن هستند ولی جذب اقتصاد شهری نشده ا ند و در کشورهای در حال توسعه، به محلات فقیرنشینی اطلاق می شود که اطراف شهرهای بزرگ به وجود آمده و ساکنین این مناطق به علل گوناگون نتوانسته ا ند جذب نظام اقتصادی – اجتماعی شهر شده و از امکانات و خدمات شهری استفاده نمایند
و به طور کلی مناطق حاشیه نشین، نه امکانات شهری و نه شکل و شمایل روستاها را دارا هستند. یکی از مسایل مهمی که حاشیه نشینی برای شهرهای بزرگ فراهم آورده است تهدید امنیت انسانهاست. آمار نشان میدهد که اکثر جرائم اتفاقا فتاده در شهر تهران توسط افرادی صورت گرفته که در حاشیه ها زندگی می کردند. به طور کلی ساختار مناطق حاشیه ای به گونه ای است که گروه ها و باندهای مافیایی با حضور در آنجا میتوانند به فعالیت نابهنجار خود پردازند.. در تعاریف دیگر نیز اینگونه آمده است که حاشیه نشینی را می توان با توجه به وضعیت افراد حاشیه نشین و سبک زندگی آنان تبیین کرد . افراد حاشیه نشین کسانی هستند که در محدوده اقتصاد شهر زندگی می کنند و جذب نظام اجتماعی _ اقتصادی شهر نشده اند . علت جذب نشدن آنها یکی مشکل مسکن ( ناشی از درآمد پایین ) و دیگری تفاوت رفتار آنان با رفتار های متعارف شهر ونیز با افرادی است که با همان سطح درآمد در شهر زندگی می کنند.
(بشارتی ، امیر حسین، حاشیه نشینی ، 1386 ، روزنامه اعتماد ، تهران ، 10 آبان 1386):
افزایش لجام گسیخته جمعیت شهرنشین و وجود حاشیه نشینی باعث افزایش گرایش به مادی گرایی ، کجروی ، بی عاطفگی و بروز بزهکاری می گردد و از آنجا که در شهرها افراد شناختی از یکدیگر نداشته اند و در نتیجه کنترل و نظارت اجتماعی بر عملکرد آنان از میان رفته است موجب شکل گیری نابهنجاری اجتماعی می گردد، به گونه ای که طبق آمارهای انتشار یافته از سوی برخی موسسات جرم شناسی جهانی شاهد افزایش 5/3 درصدی خشونت در شهرها بوده ایم میزان جرایم شهری با توسعه شهرها و افزایش جمعیت ارتباط مستقیم دارد به همین خاطر شاهد شکل گیری نقاطی مستعد پیرامون کلانشهرها می باشیم که به عنوان بهترین پایگاه شکل گیری و ترویج ناهنجاری اجتماعی شناخته می شود بدین ترتیب حاشیه نشینی به عنوان بستری برای ارتکاب جرایم مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. در ایران نیز پیدایش نخستین اجتماعات آلونک نشینی مربوط به سال 1311 در شهر تهران می باشد اما رشد وگسترش اجتماعات آلونک نشین به بعد از کودتای 28 مرداد به خصوص از سال 1335 به این طرف بر می گردد نخستین اجتماعات حاشیه نشین در جنوب شهر تهران تمرکز یافتند بر این اساس رشد حاشیه نشینی در دهه های 40 و50 ابتدا از تهران شروع شده است.
(دورکیم ، امیل ، 1381 ، درباره تقسیم کار اجتماعی ، ترجمه باقر پرهام ، ویراست دوم ، چاپ اول ، تهران ، نشر مرکز):
گسترش تاسیسات شهری و شبکه های ارتباطی و همچنین افزایش درآمد حاصل از نفت موجب رونق شهرها و ایجاد جاذبه های شهری گردید و از سوی دیگر اصلاحات ارضی و مکانیزاسیون دافعه های روستایی را تشدید نمود و تا به امروز به حیاط خود ادامه داده است . به دنبال شکل گیری مناطق و محله ی حاشیه نشین مسائل و مشکلات متعددی دامنگیر شهرها می شود گرچه ممکن است این مشکلات به طور مستقیم از شکل گیری این مناطق و محله ها منتج نباشد ولی در واقع اثرات غیر مستقیمی هستند که حاشیه نشینی به وجود آورنده و یا تشدیدی کننده آنها می باشد اشتغال ساکنان این محله ها در مشاغل غیررسمی و کاذب به خاطر وجود ساخت و سازهای غیر مجاز اختلال در نظام شبکه های ترافیکی شهر و خلاصه اثرات نامطلوب این مناطق بر ارائه بهینه خدمات و امنیت شهری در سطح محله و حتی کل سیستم شهری از جمله آثار نامطلوب و مخرب مناطق حاشیه نشین می باشد که برای مدیریت شهری مشکلات عدیده ای ایجاد می نماید در کل حاشیه نشینی اثرات نامطلوب بسیاری به همراه دارد که همانطور که اشاره شد از مهمترین آنها نا امنی و احساس خطر و عدم آسایش برای ساکنان این مناطق و پیرامون میباشد که در این مقاله-ریسرچ به بررسی اثرات حاشیه نشینی و راهکارهای جلوگیری از ناامنی و برقراری امنیت و آسایش در این مناطق حاشیه نشین پرداخته شده است .
همانگونه که مشخص است فردی که مبادرت به ارتکاب جرمی می نماید قانون حسب جرم ارتکابی، مجازات خاص خود را برای شخص خاطی در نظر گرفته و متخلف را به مجازات مقرر در آن محکوم نموده است.هر گروه دارای معیارهایی از رفتار است که «هنجار» نامیده می شود. این هنجارها ضرورتاً به صورت قانونی تدوین نشده اند؛ بلکه هر کس از نقطه نظر گروهی که عضو آن است، عملی را بهنجار (درست) و نابهنجار (نادرست) جرم می داند و این هنجارها بستگی به ارزشهای فرهنگی هر جامعه دارد. مجرم کسی است که برچسب خورده و جرم رفتاری است که دیگران به آن برچسب زده اند.این رویکرد معتقد است که رفتارها به خودی خود به عنوان جرم یا کجروی محسوب نمی شوند؛ بلکه این افراد و گروههای فرهنگی هستند که به این رفتارها به عنوان جرم برچسب می زنند..باید توجه داشت که جرم یک پدیده اجتماعی و کاملاً نسبی است. چرا که جرم در یک زمان و در بین برخی ملتها، جرم محسوب می شود، در حالی که در زمان و مکان دیگر جرم شناخته نمی شود.
برای روشن شدن مطلب چند مثال می آوریم:قبل از ظهور اسلام، زنده به گور کردن نوزادان دختر در بین قبایل عرب متداول بود و مجازاتی در پی نداشت؛ در حالی که پس از ظهور اسلام این عمل نهی شد و عنوان گناه پیدا کرد.لواط در آتن و قبیله چوکچی و سرقت در قوم اسپارت جرم نبوده؛ ولی در بیشتر جوامع جرم محسوب می شود.در جزایر فیچی کشتن پدر و مادر نه تنها جرم نیست؛ بلکه کاری نیک شمرده می شود. و یا «پدرکشی» در بین اسکیموها و «دخترکشی» در چین باستان اساساً جرم شناخته نمی شود.سرخپوستان بلاک فوت دزدیدن اموال بیگانگان را کاری نیک می انگارند و بسیاری از محرومان ستمدیده ربودن اموال بیگانگان را «دزدی» و «بد» نمی شمارند؛ در صورتی که از منظر صاحب نظران اجتماعی هیچ کدام از این نظرات پذیرفته نمی شود.زنان اسکیمو اگر توسط مردی قویتر از شوهرانشان دزدیده شوند، مورد مواخذه قرار نمی گیرند، هم چنین آن مرد «زن دزد» مورد تشویق جامعه اسکیمو قرار می گیرد؛ زیرا جرات کرده است خانواده ضعیفی را از بین ببرد.بنابراین می توان گفت که نظر جامعه نسبت به جرم در همه جا یکسان نیست.در جرم شناسی پدیده های بزه، بزهکار و بزهکاری به عنوان سه رکن اصلی در نظر گرفته می شود. بنابراین در ادامه ، سعی در ارائه یک تعریف برای هر کدام از این ارکان، داریم.هر عملی که در جامعه قوانین را نقض کند و مجازات در پی داسته باشد، «بزه» نامیده می شود.هر جرمی که صورت می گیرد، دارای علل سازنده ای است که بر روی فرد اثر می گذارد و او را به سوی ناسازگاری و نابهنجاری سوق می دهد. پی آمد این سوق دادنها، ارتکاب خطا است و خاطی را به یک تعبیر «بزهکار» می نامند.بزهکاری مجموعه ای از جرایمی است که در یک زمان و مکان معین به وقوع می پیوندد. ژامبو مرلن در این زمینه می نویسد:« بزهکاری پدیده ای است که بدون توجه به بزهکار، می توان آن را مورد بررسی قرار داد و تراکم جرم، اهمیت گونه های مختلف جرایم، تغییرات اجتماعی جرایم را از نظر مکان، زمان، نژاد، مذهب و دقیقاً تحقیق کرد.»لاک ساین نیز در این زمینه می نویسد: «بزهکاری یک میکروب اجتماعی است. این میکروب در محیطی که آمادگی پروراندن تبهکار نداشته باشد، بروز نکرده، جرمی اتفاق نمی افتد.»در ایران نیز بزهکاری به کل جرایمی گفته می شود که در صورت ارتکاب به موجب قوانین قصاص، دیات، حدود و تعزیرات دارای مجازات هستند.
مـجازات در لغت به مـعنای جزا دادن ، پاداش وکیفر آمده است در اصـطلاح حقوقی تعاریف متفاوتی از مـجازات آمـده اسـت : « مجازات عبارت از تنبیه وکیفری است که بر مرتکب جرم تحمیل میشود. مفهوم رنج از مفهوم مجازات غیر قابل تفکیک است و در واقع رنج و تعب است که مشخص حقیقی مجازات می باشد.»ویا «مجازات واکنش جامعه علیه مجرم » است.
هدف مجازات اصلاح مجرم ، دفاع اجتماعی واجرای عدالت است. آزار وسیله نیل به این هدف عـالی است. مجازات قاضی در حدودی که قانون مـعلوم نموده است ، تعیین می کند . مـجازات ضامن اجراء قواعد مـربوط به نظم عمومی است واز سایر وسائل تضمینیه مـمتاز ومشخص است. مـجازات شخصی است و برای همه یکسان است.»
حاشیه نشینی،به ساختمان یا بخشی از شهر که در آن ویرانی ، نارسایی عرضه خدمات درمانی تراکم زیاد جمعیت در واحدهای مسکونی ، فقدان آسایش لازم و خطرات ناشی از عوامل طبیعی نظیر سیل دیده می شود.
در این قسمت سعی می نماییم تا به طور خلاصه به بیان برخی از تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور بپردازیم.
1-(نقدی،علی رضا، مقاله-ریسرچ حاشیه نشینی و ارتکاب جرم،1391،فصلنامه توسعه انسانی،ص25).نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
به زعم آسیب شناسان اجتماعی، همه اشکال نابهنجاری های اجتماعی چون سرقت، قتل، قاچاق، خودکش ی، فحشاء، اعتیاد،الکلیسم و نظایر آن، چه به مثابه انحراف و چه در زمره بیماری یا اختلال، معلول ناسازگاری های اجتماعی است که بر روابط فردو جامعه حاکم اند و در مناطق حاشیه نشین نمود بیشتری می یابند. آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر و بیکاری، اعتیاد و خرید وفروش مواد مخدر، ولگردی، دعوا و درگیری بسیار زیاد است. ازاین رو می توان گفت که حاشیه نشینی، نمودی از آسیبها وانحرافات اجتماعی است. اعتیاد و فروش مواد مخدر یکی از مسائل و آسیب های اجتماعی بحرانی در مناطق حاشیه نشین است .همچنین با مشاهده میدانی در این مناطق می توان دریافت که چهره بسیاری از ساکنان این مناطق به ویژه جوانان به اعتیادآلوده است. در این مناطق همه می دانند که محل های توزیع و مصرف مواد مخدر کجا است و یا چه کسانی آن را توزیع می کنند.همچنین دعوا و درگیری جوانان و ولگردی و بزهکاری، یکی دیگر از جلوه های آسیب شناسی اجتماعی این مناطق است به طوری که ولگردی، خشونت و تنش گرایی جوانان، از جلوه های بارز آسیب شناسی مناطق حاشیه نشین است. در مراتب بعدی در روستایی و شهری این مناطق، الکلیسم، فساد و فحشاء، دزدی و سرقت نیز وجود دارد. حاشیه نشینی به دو نظام فرهنگی وابسته است و در عین حال، به هیچ یک، تعلق و تمایل کامل ندارد. در حاشیه بودن به گس یختگی از نظام ارزشی پیشین واحساس رهایی نسبی از یوغ کنترل اجتماعی شهری منجر می شود و نوعی عدم انسجام و همبستگی را پدید می آورد که علاوه بر افزایش استعداد و قابلیت رشد آسیب های اجتماعی، سبب اختلال در نظم و امنیت عمومی می شود.
2-.(هاروی، دیوید2012، عدالتاجتماعی و شهر، ترجمه فرخ حسامیان، محمدرضا حائری و بهروز منادیزاده، تهران: شرکت پردازش و برنامهریزی شهری،ص67).نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
جامعه شناسان در تعریف افرادی که در حریم شهرها سکونت دارند چنین می گویند : معمولا حاشیه نشینان را کسانی تشکیل می دهند که در شهرها زندگی می کنند اما به عنوان یک شهروند از امکانات و خدمات شهری بهره نمی برند. این افراد با وجودی که در دل یا حاشیه شهرها جای دارند اما فرهنگ روستایی را هم چنان حفظ کرده اند ولی در عین حال خود را شهری می دانند همچنین در انسان شناسی نیز حاشیه نشین به فرد یا گروهی گفته می شود که فرهنگ اولیه خود را بدون اینکه فرهنگ ثانویه را جایگزین نماید از دست داده است یا در عالم برزخ قرار می گیرد یک جامعه شناس در خصوص حاشیه نشینی افراد مهاجر می گوید : ” انسان حاشیه نشین شخصیتی است که از برخورد یا پیوند دو نظام فرهنگی متفاوت یا متخاصم به وجود می آید. چنین موجود دو رگه ای در آن واحد نسبت به دو فرهنگ احساس دلبستگی دارد اما از طرف دیگر خود را کاملا به هیچ کدام متعلق نمی داند
3- .(متاز، فریده ،1389، جامعهشناسی شهر، تهران: شرکت سهامی انتشار،ص56)نتایج این تحقیق حاکی از ان است که:
همزمان با افزایش مکانهای آلونک نشین، شاهد گسترش بی رویه نابرابری های اجتماعی، فقر، بیکاری، بزهکاری، تفاوتهای فرهنگی و بیسوادی هستیم. حلبی آبادها نتیجه کاربری ارضی نابرابر بین بخش های مختلف شهری است که به صورت های مختلف زمین ها را در خارج از محدوده ها در اشغال خود دارند. حلبی ابادها بدون امکانات بازافرینی، از لحاظ اشتغال و دیگر منابع می توانند حتی ریشه در مناطق روستایی داشته باشند. بیشترین امید آنها به کار در شهر می باشد. در راستای این بررسی، میتوان متغیرها و عوامل زیادی را برشمرد که هر یک به نوعی بر چگونگی زیست شهری تاثیرگذار هستند. مناطق حاشیه نشین ارزنان و دارک اصفهان از جمله پدیده هایی است که تاثیرات منفی بسیاری را بر شهر اصفهان، محیط زیست و امور سیاسی و اقتصادی بر جای می گذارد.
4-.(بروزجائیان گلوگاه، علیاصغر (1380)، بررسی تأثیر وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی دانشجویان بر مشارکت سیاسی آنها، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز،ص121)نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
توسعه شهرنشینی و پیدایش مناطق کلان شهری در کشورهای جهان سوم با توسعه شهرنشینی در کشورهای جهان صنعتی غرب که از فردای انقلاب صنعتی در کشورهای مذکور آغاز گردید بسیار متفاوت است. هجوم سیل آسای روستاییان به شهرها به ویژه شهرهای بزرگ در کشورهای در حال توسعه را باید در از هم پاشیده شدن نظام های سنتی تولید روستایی از یک سو و وجود فرصت های شغلی مناسب از سوی دیگر جستجو کرد. مهاجران به محله های مهاجرنشینی هجوم می برند که در حاشیه شهرها مانند قارچ رشد می کنند و آنان در جایی که «حاشیه گندابی» یا آپاندیس نواحی شهری نامیده می شود سکنی می گزینند.
5-.(نصیری، یوسف،1392، حاشیهنشینی، علل و ناهنجاریهای کالبدی، اقتصادی و اجتماعی آن ،مورد مطالعه کریم آباد زاهدان، پایان نامه کارشناسیارشد، دانشگاه سیستان و بلوچستان( نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
وجه مشخصه شهرنشینی جهان سومی، ناموزونی و نابرابری است. اشاعه قابل توجهی از ثروت و از سوی دیگر اقلیت هایی که در فقر زندگی می کنند، از ناکامی های خط مشی شهری قلمداد می شوند. حاشیه نشینی از پیامدهای توسعه ناهمسو و بدریخت در نظام شهرنشینی است. کاربریهای شهری در قشربندی اجتماعی و اقتصادی تاثیرگذار است و وقتی حاشیه نشینان خود را ناتوان از بهبود موقعیت اقتصادی- اجتماعی خویش احساس کردند، نوعی محرومیت در آنها بوجود آمده و آنها را به ارتکاب جرائم اجتماعی وادار کرده است. تحقیق حاضر بررسی علل شکل گیری حاشیه نشینی را در ارتباط با شاخص های آموزشی، بهداشتی، فرهنگی، تجاری، ورزشی، فضای سبز و بازتاب های اجتماعی ناشی از آن، در شهر یزد مورد بررسی قرار داده است.
6-.(خاکپور، براتعلی و هادیزاده بزاز، مریم،مقاله-ریسرچ، 1391،تحلیلی بر علل ساختاری مهاجرت، شهرنشینی و اسکان غیررسمی در ایران با نگرش ویژه بر کلانشهر مشهد، دانشگاه مشهد: چهارمین کنفرانس مدیریت و برنامهریزی شهری.).نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
شهرنشینی، به عنوان شیوه غالب سکونتی انسان قرن بیستو یکمی، امروزه با رشد شتابانی در حال گسترش است. رشد جمعیت شهرها تنها یک عامل از عوامل تأثیرگذار بر رشد شهرنشینی بوده است. تمرکزگرایی و توسعه ناموزون منطقهای نیز از جمله مواردی بوده است که زمینه را برای مهاجرت روستائیان به شهرها و به تبع آن، رشد و گسترش شهرها فراهم نموده است. در این اثنا به دلیل پایین بودن سطح مهارت، تحصیلات و درآمد مهاجرین که به سبب بالا بودن قیمت زمین، امکان جذب شدن در متن شهر را از دست میدهند و از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در حاشیه ماندهاند و جذب مناطق حاشیهای شهر میشوند
7-.(حسینزاده، علیحسین؛ نواح، عبدالرضا و اسماعیلی، مرتضی (1387)، مقاله-ریسرچ بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر حاشیهنشینی در شهر بهبهان، فصلنامه توسعه انسانی، شماره 4: 103-130).نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
اگر مهاجرت را از علل رشد و گسترش حاشیهنشینی بدانیم، مشارکت اجتماعی و کیفیت آن از پیامدهای حاشیهنشینی است. مشارکت در امور شهر و محله از جمله مواردی است که در کیفیت زندگی و سالمسازی محیط نقش اساسی دارد. از نظر میلبراث و گوئل مشارکت به چهار عامل بستگی دارد: انگیزه، موقعیت اجتماعی، ویژگیهای شخصی و محیط اجتماعی/ سیاسی؛ مثلا هراندازه فرد بیشتر در معرض انگیزههای سیاسی مانند بحث درباره سیاست بوده باشد و یا به اطلاعات سیاسی دسترسی داشته باشد، احتمال مشارکت سیاسی او بیشتر میشود. موقعیت اجتماعی که با میزان تحصیلات، محل سکونت، طبقه و قومیت سنجیده میشود که بر میزان مشارکت بسیار تأثیرگذار است. محیط یا زمینه نیز بسیار مهم است، از این نظر که مثلاً فرهنگ سیاسی ممکن است مشارکت یا اشکال خاصی از مشارکت که پسندیده است( مثل شرکت در انتخابات)را تشویق کند یا مانع آن شود.
8-.(پیران، پرویز (1380)، تحلیل جامعه شناختی از مسکن شهری در ایران، نامه انجمن جامعهشناسی ایران، شماره 6: 27-48) نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
تاریخچه حاشیهنشینی در جهان به نوعی به انقلاب صنعتی و به تبع آن به رشد شهرها گره خورده است. حاشیهنشینی چه در کشورهای توسعهیافته و چه در کشورهای در حال توسعه، مستقیماً متأثر از نحوة صنعتی شدن شهرها بوده است. در کشورهای توسعهیافتة کنونی، ابتدا کارخانهها به علت نیازشان به منابع آنی و امکانات حمل ونقل در درون شهرها ایجاد شدند و به همین سبب مهاجرین روستایی و طبقات فقیر شهری را به مرکزشهرها کشاندند. 9-پدیده حاشیهنشینی پدیدهای شهری است که با توجه به رشد شهرنشینی بیرویه در جهان، ایران و وجود مهاجرتهای روستا ـ شهری شکل گرفته و گسترش یافته است، حاشیهنشینی به عنوان برهم زننده تعادل فیزیکی شهرها، نشاندهنده توسعه ناموزون شهری و منطقهای است و دغدغه بسیاری از متخصصین شهری، جامعهشناسان، معماران و غیره است.
10-( دیویس، 2004: 13) نتایج این تحقیق حاکی از آن است که:
مناطق حاشیهنشین بیش از همه، به عنوان مکانهایی با پسماندههای اجتماعی و فساد و مراکز غیراخلاقی و شلوغ بوده است. هر چند بعدها محققین و نویسندگان عرصه حاشیهنشینی، تعریف کلاسیکی از حاشیهنشینی را مد نظر داشتند – مناطقی با تراکم زیاد جمعیتی، فقر و خانههای غیررسمی، دسترسی نابرابر به آب سالم و لوله کشیشده و تصرف غیرقانونی زمین، ولی افتراهای عصر ویکتوریایی را کنار گذاشتند
11-(گروبر و دیگران، 2005(نتایج تحقیق حاکی از آن است که:
مفهوم حاشیهنشینی معانی و اسامی گوناگونی برای خود دارد و اغلب، به مساکن فاقد خدمات و نیازهای اولیه انسانی اطلاق میشود .
در انتها می توان به این نتیجه رسید که با توجه به تحقیقات انجام شده در این زمینه،دیگران از تمامی ابعاد به این موضوع نگاه نکرده اند و می توان بررسی همه جانبه ای از موضوع انجام داد.
8-روش تحقیق
روشی که برای این تحقیق به کار گرفته شده است روش توصیفی–تحلیلی است. برای این منظور ازابزارهایی استفاده خواهد شد، از جمله، استفاده از منابع موجود در کتابخانه ها و بانک های اطلاعاتی. پس ازجمع آوری منابع و فیش برداری از آن ها، به تشریح و تحلیل مطالب، شناسایی معضلات مربوطه و راه های احتمالی پاسخگویی به آن ها، پرداخته خواهد شد. این پژوهش اساسا با استفاده از آخرین و جدیدترین مقالات وکتاب ها و اسناد حقوقی و هم چنین منابع معتبر الکترونیکی انجام خواهد شد.روش تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش تحلیلی استنباطی است.
فصل دوم-تعاریف و مفاهیم تحقیقمبحث اول-تعریف جرمگفتار اول-تعریف جرم در لغتجرم در لغت به معنای «گناه» آمده است.«جرم عمل یا خودداری از عملی است که مخالف نظم و صلح و آرامش اجتماع بوده و از همین حیث مجازاتی برای آن تعیین نموده باشد.»انجام تخلف و جرم از ناحیه افراد عموماً به صورت مختلف صورت می گیرد و بر اساس آن مجازاتهای مربوط به جرائم در قانون مدون شده است.«جرم مخالفت با اوامر و نواهی کتاب و سنت یا ارتکاب عملی است که به تباهی فرد یا جامعه بیانجامد. هر جرم را کیفری است که شارع بدان تصریح کرده یا اختیار آن را به ولی سپرده است.»
همانگونه که مشخص است فردی مبادرت به ارتکاب جرمی می نماید قانون حسب جرم ارتکابی، مجازات خاص خود را برای شخص خاطی در نظر گرفته و متخلف را به مجازات مقرر در آن محکوم نموده است.هر گروه دارای معیارهایی از رفتار است که «هنجار» نامیده می شود. این هنجارها ضرورتاً به صورت قانونی تدوین نشده اند؛ بلکه هر کس از نقطه نظر گروهی که عضو آن است، عملی را بهنجار (درست) و نابهنجار (نادرست) جرم می داند و این هنجارها بستگی به ارزشهای فرهنگی هر جامعه دارد. مجرم کسی است که برچسب خورده و جرم رفتاری است که دیگران به آن برچسب زده اند.این رویکرد معتقد است که رفتارها به خودی خود به عنوان جرم یا کجروی محسوب نمی شوند؛ بلکه این افراد و گروههای فرهنگی هستند که به این رفتارها به عنوان جرم برچسب می زنند..باید توجه داشت که جرم یک پدیده اجتماعی و کاملاً نسبی است. چرا که جرم در یک زمان و در بین برخی ملتها، جرم محسوب می شود، در حالی که در زمان و مکان دیگر جرم شناخته نمی شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال می آوریم:قبل از ظهور اسلام، زنده به گور کردن نوزادان دختر در بین قبایل عرب متداول بود و مجازاتی در پی نداشت؛ در حالی که پس از ظهور اسلام این عمل نهی شد و عنوان گناه پیدا کرد.لواط در آتن و قبیله چوکچی و سرقت در قوم اسپارت جرم نبوده؛ ولی در بیشتر جوامع جرم محسوب می شود.
گفتار دوم-تعریف جرم در اصطلاحدر اصطلاح، علیرغم تعاریف زیادی که از جرم شده هنوز هم این موفقیّت به دست نیامده تا از جرم، آن چنان تعریفی به عمل آید که مورد قبول همگان قرار گیرد و در زمان و مکان واجد ارزش باشد و دلیل این امر نیز اینست که پدیدۀ جرم بر حسب نظر دانشمندان و محققان دارای مبانی و صور گوناگون بوده، به سخنی دیگر، آنچه که از نظر یکی جرم محسوب میشود بر حسب دیگری نه تنها ممکن است عنوان جرم به خود نگیرد، بلکه امکان دارد که حتی عملی پسندیده به شمار آید. محیط اجتماعی بر اثر عوامل مختلفی، افراد را به طرف ارتکاب جرم می کشاند، پس لازم است برای بررسی بهتر موضوع، محیط اجتماعی را از چند منظر مورد بررسی قرار دهیم. محیط اجتماعی را می توان به محیط های خانوادگی، اتفاقی، انتخابی و تحمیلی تقسیم کرد که هر کدام از این محیط ها به سهم خود تاثیر بسزایی در بروز رفتار انحرافی و ارتکاب جرم دارد.خانواده محیطی است که شخص بدون اینکه حق انتخاب داشته باشد در آن متولد می شود و در این محیط شخصیت وی پی ریزی می شود. این محیط رابطه مستقیمی با بروز انحرافات اجتماعی از جمله ارتکاب جرم دارد.باید توجه داشت که وقتی محیط خانواده رو به هم گسیختگی می رود، غالباً منجر به فرار کودکان از منزل، مدرسه و ولگردی می شود و آنها را به ارتکاب جرایم مختلف می کشاند.بنابراین می توان گفت که فرآیند تربیت زیستی اجتماعی کودک از خانواده آغاز می شود. خانواده نیز جمعی کوچک از یک جامعه بزرگ است. خانواده و محیطی که کودک در آن متولد می شود و رشد می یابد، نقش مهمی در رشد جسمی و روانی و تکوین شخصیت کودک ایفا می کند. پس باید محیط او را مساعد و آماده ساخت.محیط اتفاقی یا محیط موقت شامل محیط مدرسه، کار و سربازی می شود. این محیطها تشکیل دهنده مراحل خاصی از زندگی است و به سهم خود افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و به همان اندازه که در تعلیم و تربیت افراد و عادت دادن آنان برای انطباق یا زندگی عادی اجتماعی موثر است، در انحراف و ارتکاب بزه نیز تاثیر دارد.محیط انتخابی محیطی است که فرد، خود انتخاب می کند.از جمله محیطهای انتخابی می توان به محیط خانوادگی که با انتخاب همسر و امر زناشویی آغاز می گردد، محیط کار، انجمن ها، کانونها و محیط هایی که برای گذراندن اوقات فراغت انتخاب می شوند، اشاره کرد. محیط تحمیلی، محیطی است که در آن آزادی فرد محدود شده و فرد نمی تواند کوچکترین قدرتی در انتخاب از خود نشان دهد که از جمله این محیط ها، می توان بازداشتگاه ها، ندامتگاه ها، کانون های اصلاح و تربیت و دیگر سازمان های مشابه را نام برد.باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که میزان ارتکاب جرم در همه جا یکسان نیست و تحت تاثیر شرایط جغرافیایی و اقلیمی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، شرایط و موقعیت خانوادگی، تربیتی و شغلی و طرز فکر و نگرش افراد جامعه، قرار دارد. همچنین روستاییان وقتی که به شهر مهاجرت می کنند با یک فرهنگ جدید مواجه شده و در بسیاری از موارد به خاطر نامتجانس بودن با شیوه زندگی شهری، هویت خود را کم و بیش از دست می دهند و در محیطهای نامانوس شهری مرتکب جرم می شوند.به جرات می توان گفت که فقر و بیکاری از جمله عوامل موثر و تاثیرگذار در پیدایش جرم و ارتکاب آن است.به نظر برخی از جامعه شناسان فقر و بیکاری در برخی از افراد تهیدست عقده حقارت ایجاد می کند و فرد را به ارتکاب جرم وا می دارد. مثلاَ در اغلب دخترانی که منحرف شده اند از یک سو، این دختران دارای زندگی محقر بوده و از سوی دیگر تمایل داشته اند لباسهای فاخر و تجملات دیگر را داشته باشند.ادواردگلور (E. Glover) می نویسد: « دختران خانواده های کارگر فقیر از سن ۱۰ سالگی به مسایل جنسی پی می برند چون سرپرست و مربی شایسته ای ندارند. از همان سن بلوغ با همسالان خود در این خصوص صحبت کرده، تماس می گیرند و پس از بلوغ حجب و حیا نمی شناسند و این عمل را یکی از وسایل لازم زندگی فرض می کنند.»بنابراین در جامعه ای که توزیع ثروت به صورت عادلانه صورت نمی گیرد، هر روز شاهد فقیرتر شدن فقرا و غنی تر شدن ثروتمندان خواهیم بود که این امر باعث افزایش فاصله طبقاتی شده و اثرات مخربی را در پی دارد که از جمله آن پیدایش جرم و اشاعه آن در جامعه است.
مبحث دوم-تعریف مجازات
گفتار اول-تعریف مجازات در لغتمـجازات در لغت به مـعنای جزا دادن ، پاداش وکیفر آمده است تعاریف متفاوتی از مـجازات آمـده اسـت : « مجازات عبارت از تنبیه وکیفری است که بر مرتکب جرم تحمیل میشود. مفهوم رنج از مفهوم مجازات غیر قابل تفکیک است و در واقع رنج و تعب است که مشخص حقیقی مجازات می باشد.»ویا «مجازات واکنش جامعه علیه مجرم » است.
با توجه به منطوق این ماده وتعریف اصطلاحی مجازات ، می توان چنین نتیجه گرفت که:«مجازات آزاری است که قاضی به علت ارتکاب جرم به نشانه نفرت جامعه از عمل مجرمانه و مرتکب آن برای شخصی که مقصر است برطبق قانون تعیین میکند. آزار را، که صدمه ای به حقی از حقوق مجرم وارد می آورد نباید هدف مجازات تلقی کرد . هدف مجازات اصلاح مجرم ، دفاع اجتماعی واجرای عدالت است.آزار وسیله نیل به این هدف عـالی است. مجازات قاضی در حدودی که قانون مـعلوم نموده است ، تعیین می کند . مـجازات ضامن اجراء قواعد مـربوط به نظم عمومی است واز سایر وسائل تضمینیه مـمتاز ومشخص است. مـجازات شخصی است و برای همه یکسان است.»
گفتار دوم-تعریف مجازات در اصطلاحمجازات یا کیفر در اصطلاح به معنای اینست که اگر کسی عمل خلاف اخلاق عمومی یا عرف و عادت آن جامعه یا خلاف قانون انجام دهد چون آن عمل بد است پس باید عقوبت و پاداش آن عمل را ببیند یعنی تنبیه شود و یا مجازات شود تا هم خود و هم دیگران متنبه شوند و دیگر آن عمل را انجام ندهند یعنی باید مشقت آن عمل را بچشد و متوجه شود نتیجه آن عمل بد چیست. حال در قانون به ازای هر عمل بد و خلاف که قانونگذار بیان کرده چه امری بد و خلاف است تنبیهی هم بیان کرده که به آن تنبیه مجازات و به آن عمل بد جرم می گوئیم به طور ساده و عامیانه می گوئیم اعمالی که ممنوع است و کسی نباید آن را انجام دهد و برای جامعه خطر دارد و حتی برای از بین بردن آرامش مردم خطر دارد و فراتر از آن بیان می کنم برای مراودات اجتماعی مردم با مردم و مردم با جامعه و جامعه با مردم و دولت با مردم و مردم با دولت حتی روابط بین المللی خطر دارد و در روابط فرهنگی و اجتماعی و روابط اقتصادی و … خطر دارد که نباید آن را انجام داد چنانچه هر کس آن عملی را که قانون گذار آن را خلاف می داند و بعنوان واژه جرم بیان کرد انجام مرتکب جرم شده و قانون گذار برای آن مجازات تعیین کرده و مقدار مجازاتش را همان قانون گذار پیش بینی کرده است که بدیهی ترین روش برای جلوگیری از آن عمل جرم و خلاف همین مجازات پیش بینی شده است.
جا دارد جرم را از زوایای مختلف تعریف کنیم که می تواند موثر در کاهش جرائم و یا پیشگیری از جرم خواند مانند:
1-مفهوم اخلاقی جرم که از ندای درونی انسان است که بدون دخالت دولت است یعنی میزانی برای تشخیص نیکی و بد رفتاری و ضابطه تمیز حق و عدالت از ظلم و ستم که افراد رعایت آنرا محترم و واجب می دانند.
2-مفهوم اجتماعی یا خمیر مایه جرم که از رابطه علیت بین جرم و سایر عوامل و تضاد موجود بین عمل فرد و مصالح اجتماع حاصل می شود و دیگر تعریف از جرم از زاویه مفهوم قضایی که از ارتکاب اعمال مخالف نظم اجتماعی بدون وجود نص قانونی و نقض آن که عملاً باید هر عمل ارتکابی را با قانونی که مجازات آن را تعیین کرده سنجید را بامفهوم فقهی جرم که بمعنای انجام کارهای زشت و ناپسند می باشد.اما در نهایت اساس مجازات فردی بودن آن است که با توجه به شرایط و خصوصیات مجرم قاضی مجرم را مجازات می کند که ماده 728 قانون مجازات اسلامی همینگونه بیان می کند البته مجازات هم حالت مخففه دارد و هم مشدده بمانند مواد 83 و 84 و 554 قانون مجازات اسلامی که در ماده 24 فردی کردن را نیمه قضایی یا نیمه اجرایی می گوئیم و ماده 22 هم فردی کردن را اجرایی یا قضایی می داند.
فلسفه مجازات برای اصلاح شخص خطرناک یا مجرم حرفی است که وی زیانی به جامعه نرساند. جای سوال است که آیا به صرف مجازات می توان جرائم در کشور را کاهش داد و بتدریج از بین برد؟ قطعاً مجازات یا تشدید مجازات نمی تواند عامل کاهش جرائم شود بلکه بعضاً عامل ازدیاد جرائم می شود پس هدف از طرف مجازات تأمین نمی شود بلکه یکی از راه های کاهش جرائم اقدامات تامینی و تربیتی است.درست است که در اقدامات تأمینی آزادی بزهکار سلب و بعضاً محدود می شود اما عامل بسیار مهمی است برای جلوگیری از تکرار جرم.اقدامات تأمینی و تربیتی تصمیماتی هستند که مقامات صالح قضایی بر خلاف مجازات برای از بین بردن زمینه ارتکاب مجدد جرم به وسیله مرتکب اتخاذ می نمایند و این امر بطورکلی انجام می گردد.اقدامات تأمینی جهت حمایت از جامعه و آینده مرتکب یعنی بزه کار صورت می گیرد زیرا هر زمان که مجازات بر بزهکار اثر افتد فرد آزاد است برخلاف مجازات که تنها هدف تنبیه کردن مجرم است و مجازات معموله برای بزهی که توسط بزه کار صورت می گیرد برای مدت معینی اعمال می شود در صورتی که اقدامات تأمینی یک عامل بازدارنده می تواند باشد و برای جلوگیری از تکرار جرم نسبت به همه مجرمین اتخاذ می گردد و این اقدامات تأمینی بیشتر برای مجرمان خطرناکی اتخاذ می شود.
هیچ مجازاتی نمی تواند از تکرار جرم دفاع کند و کفایت هم نمی کند چون ملاحظه می شود در هر مرحله از گذشت زمانه جرائم هم پیشرفت می کند و شدیدتر می شود و قانونگذار هم درصدد تشدید مجازات است در صورتیکه این عکس العمل نتیجه معکوس داشته و باید برای جلوگیری از جرایم خطرناک و پیشرفته تدابیری اندیشید که ما به آن اقدامات تأمینی می نامیم و این امر نوعی مجازات است اما با مجازات تعیین شده نسبت به جرائم قدری متفاوت است زیرا اقدام تأمینی بنوعی برای اصلاح و تربیت است اما مجازاتهای دیگر مثل حدود، قصاص، دیات و تعزیرات بنوعی عذاب عمل ارتکابی فعل و فاجعه آور است اعم از اینکه شدید باشد یا کمی وخیم لذا اقدامات تأمینی برای ایمن شدن و مصون ساختن جامعه از شر مجرمین خطرناک است.
مبحث سوم-مفهوم حاشیه نشینی و زاغه نشینی کلمه زاغه “”Slumاز کلمه slumber گرفته شده که زمانی به کوچه های پست وگمنام وخاموش اطلاق می شد ودر تعریف حاشیه نشینی به پدیده ای اطلاق می شود که در محلات فقیرنشین اطراف شهرها ی بزرگ به وجود می آید و ساکنین این مناطق به علل گوناگون اقتصادی و اجتماعی نتوانسته اند وارد شهر شوند و از امکانات شهری استفاده کنند و همین طور نسبت به زمین اسکان یافته خود هیچ حق قانونی ندارند چرا که دولت آن مناطق را به رسمیت نمی شناسد. زاغه ها در بد ترین مناطق شهری از جمله نزدیک معادن سنگ حواشی خطوط راه آهن و بزرگ راهها و نزدیکی کارخانه ها وزمین های رها شده و در جوار گورستان ها ودرکنار مسیرهای فشار قوی برق ودرحاشیه های محله های فقیرنشین به وجود می آیند. قابل توجه است که غالباحاشیه نشینان افراد مهاجروروستا نشین وعشایرند وکمترشهری محسوب می شوند.
برای تحلیل بحث حاشیه نشینی لازم است که ابتدا به تعریفی حداقلی دست پیدا کنیم ،تعاریفی که در این زمینه ارائه شده متعدد است .از جمله:
1-حاشیه نشینی نوعی زندگی است که با سه شیوه رایج زندگی شهری و روستائی متفاوت بوده و با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی مخصوص به خود بافت فیزیکی معینی بوجود آورده است که با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی میکنند.
2- حاشیه نشینان افرادی هستند که از حالت تولیدی گذشته خود بیرون آمده و به صورت مازاد نیروی انسانی در حاشیه شهرها که مملو از مهاجرین است سکنی گزیده اند آنان عمدتاً به شکل مازاد نیروی انسانی از روستاهها و شهرهای کوچک به این منطقه جذب شده اند.
3-حاشیه نشینان کسانی هستند که در تمام کشورهای جهان در حاشیه و اطراف شهرهای بزرگ زندگی کرده و اکثریت قریب به اتفاق آنان مهاجرند.
4-حاشیه نشینان شهری یا گتوهها(Getto) معمولاً از اقلیتهای شهری هستند که به علت جذب نشدن در متن شهرها به صورت پدیده گتوی مذهبی ،قومی یا زبانی تشکیل شده اند و بوسیله موانع فیزیکی و انسانی ازبقیه بخشهای شهری جدا میشوند. .
5-تعریف عددی: محله حاشیه نشین جائی است که هنگام آمار گیری بیش از 50% جمعیت آن محله به یک مذهب -نژاد ، زبان و یا پایگاه اجتماعی – اقتصادی جدا از اکثریت مردم شهر تعلق داشته باشند.
6-تعریف ساختاری: محله ای که درآن خانه ها روبه ویرانی ویا فرسودگی گذاشته وازمصالح کم دوام یابی دوام ساخته شده است .
7- حاشیه نشین کسی است که در شهر زندگی میکند ولی جذب نظام اجتماعی نشده است.
8-( محله حاشیه نشین جائی است که در آن خانه ها رو به ویرانی گذاشته و از مصالح کم دوام و بی دوام ساخته شده ،درآنها فرهنگ فقرکاملاً غلبه دارد و شاهد جایگزینی توده های روستائیان در آنها هستیم.)
مبحث چهارم- تبعات حاشیه نشینی
کسانی که در حاشیه به صورت زاغهای زندگی میکنند با فقر دست و پنجه نرم میکنند و به دلیل اینکه مهارت خاصی برای کارکردن ندارند مجبورند به سوی مشاغل کاذب مانند: دست فروشی در خیابانها، تکدیگری، قاچاق کالا، دلالی های کاذب و… روی بیاورند که همین موضوع باعث افزایش آسیبهای اجتماعی در میان آنان میشود. این در حالی است که در این خانوادهها کودکان نیز متولد میشوند و خانواده مجبور است تا برای تامین هزینههای زندگی کودک را به کارکردن وادار کند.
کودکانی که در این محلهها زندگی میکنند در پایینترین سطح از بهداشت بزرگ میشوند بنابراین بیماریهای زیادی آنان را تهدید میکند البته فقر فرهنگی یکی دیگر از آسیبهایی است که افراد را تهدید میکند.
در این زمینه باید به دو اصل توجه کرد؛ یکی ریشهیابی مشکلات اجتماعی نظیر حاشیه نشینی و دیگری برنامه ریزی علمی برای بر طرف کردن موانع و عوامل پیدایش و گسترش یک پدیده اجتماعی. در این زمینه باید دولتمردان روی کار بیایند و با کمکهای هر چند ناچیز خود زمینهای برای تهیه مسکن فراهم کنند؛ زیرا مسکن مناسب میتواند خانواده را دور هم جمع کند و از کارتن خوابی پیشگیری کند. ایجاد شغل یکی دیگر از راهکارهاست که دولت باید به آن توجه کند به طوری که نوعی نیروی کار ذخیره حاضر و بیدرنگ برای فعالیتهای در حال گسترش بخش رسمی (درون شهرها) را مهیا سازند. تا جایی که این افراد به توانمندیهای لازم در همه زمینهها دست یابند. اختلاف سطح توسعه در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میان شهر و روستا یکی از عوامل عمده مهاجرت روستاییان به شهرها و در نتیجه بروز گسترش پدیده حاشیه نشینی است تا زمانی که این اختلاف سطح از بین نرود، همچنان مهاجرت از روستا به شهرها و نیز ایجاد مناطقی به نام حاشیه ادامه دارد. از بین بردن اختلاف سطح میان روستا و شهر بدین معنا نیست که روستاها به شهر تبدیل شوند یا همه امکاناتی که در شهرها وجود دارد باید در روستاها فراهم شود.
بهترین روش برای افزایش مهارتها آموزش است نهادهای آموزشی کشور میتوانند سطح سواد این افراد را بالا ببرند و از طریق آموزش فنی و حرفهای سطح مهارت این افراد تقویت شود و از طریق ارتقای سطح آموزش زمینههای اشتغال، افزایش درآمد و بهبود سطح زندگی حاشیهنشینان و فقرای شهری فراهم شود.
برای رفع پدیده آسیبهای اجتماعی باید نهادهای مختلف احساس مسوولیت کنند چون این پدیده با همکاری جمعی قابل رفع شدن است پس نهادهای مختلف هر یک بر اساس وظایف خود میتوانند برنامهریزی برای رفع حاشیه نشینی داشته باشند.
مبحث پنجم-تاریخچه حاشیه نشینیحاشیه نشینی یا گتو واژه ای است که اولین بار در سال1516 میلادی در ونیز به کار گرفته شد ولی اگر به دنبال سیر حاشیه نشینی در طول تاریخ باشیم به قدمتی کهن تر از ونیز، در دوران ساسانیان میرسیم . جائی که اسیران جنگی را در مراکز سکونتگاهی جدا از مردم در حاشیه شهرها سکنی میدادند.
در تاریخ اسلام هم گتوهای یهودی نشین چون خیبر-بنی نظیر و بنی قینقاع وجودداشت . در سال 1179 شورای کلیسا زندگی مسیحیان را در میان یهودیان ممنوع کرد که موجب ایجاد گتوههای متعدد یهودی نشین در اطراف شهرهای بزرگ اروپائی شد. در ایران نیز تا سالهای متمادی اقلیتهای قومی جهت تمایز با سایر گروهها ملزم به استفاده از نوار زرد رنگ روی لباس بودند.
اما حاشیه نشینی جدید در واقع عمر چندانی ندارد هنوز دیر زمانی از آن ایام نمیگذرد که فقراءو اغنیاء در منازلی چسبیده به هم سکونت داشتند و صرف سکونت در یک محله نشانه ای از جایگاه اجتماعی نبود ،درواقع حاشیه نشینی در طی زمان و گذر از مراحل مختلف تاریخی از فرآیندی مبتنی بر تمایزات نژادی و قومی و زبانی و دینی به فرآیندی مبتنی بر تمایزات اجتماعی و اقتصادی مبدل شده است.
در ایران نیز سابقه حاشیه نشینی جدید به سال 32 (سال کودتای آمریکائی) میرسد اما قطعاً اوج حاشیه نشینی با آغاز اصلاحات ارضی هم زمان است در این زمان نخستین اجتماعات آلونک نشین در کوره های آجرپزی جنوب تهران شکل گرفتند تا نیروی انسانی ارزان برای تأمین مواد اولیه شهر روبه رشد تهران فراهم شود.اما به طور کلی میتوان شروع تاریخچه حاشیه نشینی مدرن در ایرن را اینگونه بیان کرد:
گسترش تأسیسات شهری و افزایش درآمد حاصل از نفت عامل ایجاد جاذبه شهری و رونق شهری شده است که این امر در کنار اصلاحات ارضی و مکانیزاسیون عوامل اصلی بروز حاشیه نشینی در ایران شد . اما قطعاً اصلی ترین عامل بروز حاشیه نشینی در ایران اصلاحات ارضی بود.
( اصلاحات ارضی که ناشی از ترس آمریکا از وقوع انقلابهای دهقانی در کشورهای اقماری خود بود در نهایت بدنبال احراز اهداف ذیل بود:
اولاً = کاستن از تجمع نیروههای بالقوه انقلابی در روستاهها و کم کردن خطر اعتراض رعایای فاقد زمین و بزک کردن حکومتهای دست نشانده با بهانه از بین بردن شیوه تولید ارباب رعیتی
دوماً = تولیدات صنایع کشاورزی نیاز به بازار داشت و بدلیل وجود نیروی کار ارزان در روستاهها نیاز به ادوات پیچیده کشاورزی احساس نمیشد که با اصلاحات ارضی و مهاجرت نیروی انسانی به شهرها این صنایع رونق گرفتند.
سوم = صنایع مونتاژ و مصرفی شهرها از یک سو نیاز به کارگر داشت و ازیک سو نیاز به بازار مصرف داشت که بدلیل خود کفا بودن نسبی اقتصاد روستائی بازار مصرفی شکل نمی گرفت و از طرفی کارگران غیر متخصص مورد نیاز صنایع مونتاژ الزاماً باید از منابع ارزان روستائی تأمین
می شد.ایجاد جاذبه درآمدی شهر در کنار کاهش تعمدی درآمد در روستاهها (ارائه یارانه به خرید خارجی محصولات کشاورزی) موجب سیل مهاجرت مهاجران فاقد توانائی به نواحی شهری شد که چون بدون برنامه ریزی و خود به خودی بود ، بخش مسکن را که بالقوه خود دارای مشکل بود را دچار مشکل مضاعف کرد که این امر موجب مکان گزینی این مهاجران کم درآمد در نواحی شد که با رِنج در آمدی آنان هم خوانی داشته باشد.
مبحث ششم- ویژگیهای ترکیب جمعیتیساکنان مناطق حاشیه نشین مهاجرانی هستند که به علل مختلف شهرهای بزرگ را هدف قرار داده اند و لی بدلائلی چون پائین بودن سطح مهارتهای فنی و فقدان سرمایه کافی قدرت ورود به متن اصلی شهر را نداشته اند.
تراکم و زاد وولد در این مناطق بالاست که خود بالقوه مشکل زاست ،گروههای خود جوش متمایل به کج روی اجتماعی در بین جوانان شکل میگیرند که در خود تضادهای نژادی و قومی و قبیله ای دارند ولی در فقر عمومی مشترکند و در مقابله با تخریب مسکن و سایر مشکلات عمومی و متحد عمل میکنند ، در این مناطق به طور عمده بهداشت مقوله غریبی است .
گفتار اول-ویژگیهای فرهنگیعدم تطابق هنجاری و نائل نشدن به یک شناخت جامعه محور در حاشیه نشینان و همچنین سطح نازل معیشت اقتصادی این طبقه موجب یک نوع انحرافات نهادینه شده در رفتار آنان میشود.
قاچاق مواد مخدر،جنایتهای مبتنی بر هیچ انگاری جامعه ،رواج مشاغل کاذب غیر رسمی ،فقرمفرط اقتصادی ،عدم وجود مهارت فنی ،سطح نازل آموزش و پرورش و سواد که منجر به بدوی ترین شکل ممکن آموزش شده است(عدم تخصیص بودجه مناسب برای آموزش و پرورش علاوه بر کم سواد شدن جامعه منجر به نقص در جامعه پذیری میشود که مضرات آن در فراموشی آداب و کنش شهروندی و نمایان شدن کنش روستائی که سنخیتی با شاکله شهر ندارد دیده میشود.
گفتار دوم-ویژگیهای اخلاقیبیتوته کردن 10-12 نفر در یک اتاق مشکلات متعدد رفتاری و اخلاقی ایجاد میکند معضلاتی چون بلوغ زود رس ، گرایش شدید به اعتیاد به دنبال مشاهده مصرف عادی مواد مخدر در منزل و … در کنار آن جوانان و نوجوانان سرشار از محرومیت این مناطق در کنار خود انباشتی از رفاه و ثروت را در شهر می بینند .
مسأله ای که به گسست اخلاق و فرهنگ در آنها منجر خواهد شد و موجب عواقب شدیدی خواهد شد
گفتار سوم-خدمات اجتماعی و رفاهیمیزان خدمات اجتماعی فوق العاده پائین بوده ،انشعابات آب و برق قاچاق است ،بی اعتمادی نسبت به ارائه دهندگان خدمات وجود دارد ( حاشیه نشینان به غریبه ها اعتماد ندارند چون هر غریبه ای آمده یا حرف از اخذ پول زده و یا پیامی از تخریب آورده است.)
اکثر جوانان معتقدند که درس فایده ای ندارد و باید زود تر کاری پیدا کرد ،رفاه اجتماعی بسیار پائین بوده و بحث اوقات فراغت و گذران آن بیشتر به یک لطیفه تلخ میماند.
گفتار چهارم-ویژگی امنیت
بدلیل عدم یکسانی بافت فرهنگی، ساکنان آنها به انواع واقسام آسیبهای اجتماعی روی می آورنددر واقع زمینه های ارتکاب جرم در افراد حاشیه نشین در شهرها بیش از سایر جاهاست .
این مناطق مستعد ارتکاب جرمند،فقدان نظارت کافی ،وجود تعداد زیاد افراد نیازمند بیکار،سطح پایین سواد ،فقدان روشنائی کافی معابر ،وضع کافی جغرافیائی منطقه موجب مشکلات امنیتی خاص شده است ،جوانان این منطقه با فرهنگ خاص خود روزها عازم شهر می شوند تا کاری پیدا کنندکه عمدتاً بدلیل کمی آموزش وتخصص ،کار پیدا نمی کنند وبه شکل زائده شهری در می آیند که خود موجب سوق دادن افراد به سمت جرم می شوند.
مبحث هفتم-تفاوت حاشیه نشینی در کشور های توسعه یافته ودر حال توسعه
در کشورهای پیشرفته و غربی حومه شهر محل مناسبی برای زندگی است در حالی که در محیط جهان سوم این گونه نیست وحاشیه شهر جائی است که هیچ امکانی برای زندگی نداررد.
در شهرهای دوره انقلاب صنعتی زاغه نشینی کودکستان شهرنشینی است اما در کشورهای در حال توسعه رشد شهرنشینی تقریبا معادل حاشیه نشینی است .
آنتونی گیدنز در این مورد می نویسد ؛در شهرهای غربی،تازه واردان بیشتر ممکن است در مجاورت قسمتهای مرکزی شهر سکونت اختیار می کنند اما در شهرهای جهان سوم معمولا عکس آن اتفاق می افتد ومهاجران در حاشیه گندابی شهر ساکن می شوند
اصطلاح حاشیه نشینی خاص کشورهای در حال توسعه است ،کشور های توسعه یافته بدلیل تحولات اجتماعی واقتصادی متفاوتی که پشت سرگذاشته اند به طورعمده دارای محله های فقیر نشینی هستند(به عوض حاشیه نشینی)که معمولادر مناطق مرکزی شهرهای بزرگ قرار دارند یعنی جائی که در سالهای بعد انقلاب صنعتی بدلیل استقرار کارخانجات وکار گاههای تولیدی وسکونت کارگران واقشار کم درآمد در مجاورت آنان مرغوبیت خود را از دست داده و به محله کارگری وفقیر نشینی تبدیل شده است این در حالی است که مکان گزینی فقرا در کشور های در حال توسعه عمدتا در حاشیه گندابی شهرهاست.
فصل سوم-تاثیرات حاشیه نشینی بر ارتکاب جرایممبحث اول-نظریات و تئوری های جرم شناسی در خصوص تاثیر محیط بر ارتکاب جرایم
در سال 1876 میلادی کتاب مشهور سزار لمبروزو پزشک معروف ایتالیایی تحت عنوان انسان جنایتکار» منتشر شد . لمبروز در این کتاب تیپ مجرمانه ای ترسیم نمود و اوصاف و خصوصیات غیرعادی که در بزهکاران بود را دسته بندی کرد . ایشان عقیده به مجرم مادرزادی یا بزهکاری بالفطره داشت و این افراد به وسیله نشانه هایی قابل شناسایی بودند . در این نظریه تاثیر عوامل خارجی ، محلی از اعراب نداشت و مدنظر واقع نگردیده بود . از همان دوران ، این نظریه مورد اعتراض و انتقاد جامعه شناسان و جرم شناسان واقع شد و حتی خود لمبروز از چاپ سوم کتاب خویش نسبت به تعدیل نظریات خود اقدام کرد و اظهار داشت که حدود 35 درصد مجرمین دارای این اوصاف فیزیکی می باشند14 . و بر اثر این انتقادات بود که نظرها معطوف تاثیر محیط در وقوع جرایم شد و مکاتب و تئوریهای متعددی در این خصوص ابراز گردید که به برخی از آنها مختصرا اشاره می شود.
گفتار اول-تئوری دورکیم
دورکیم جامعه شناس معروف فرانسوی و بنیانگذار جامعه شناسی ، علت همه رفتارهای غیرعادی را در محیط اجتماعی جستجو می کند و در نهایت عقیده دارد که جرم یک پدیده طبیعی و اجتماعی است وهمچنین ایشان معتقد است که بین جرم و فرهنگ محل وقوع جرم ارتباط وجود دارد.
دورکیم با اظهار نظرات خویش راه را برای بررسی محیط های متفاوت که در آن مجرمین و غیرمجرمین زندگی می کنند هموار کرد و تحقیقات گسترده ای توسط جامعه شناسان و جرم شناسان در خصوص تاثیر محیط بر وقوع جرایم صورت پذیرفت.
گفتار دوم- مکتب محیط اجتماعی و فرهنگیلاکاسانی و مانووریه منشاء تبهکاری را در تاثیرات فرهنگی و اجتماعی یافته اند . طبق نظریه مکتبی که لاکاسانی پایه گذار آن است مجرم یک بیچاره نظام اجتماعی است و نقص سازمان اجتماعی او را جنایتکار کرده است . به عقیده ایشان بزهکار یک میکرب اجتماعی است و هر میکرب در محیط خاصی نشو و نمو می نماید و وجود شرایط مساعد در محیط ، موجب رشد و ظهور تبهکاری می گردد . لاکاسانی می گوید هرجامعه ای دارای تبهکاران مخصوص به خود است و تبهکاران مولود اجتماع خود هستند و اگر محیط اجتماعی آمادگی برای پروردن مجرم نداشته باشد فعالیت و رشد آنها عقیم می ماند .
گفتار سوم- تئوری ادوین ساترلندادوین ساترلند از جرم شناسان معروف آمریکاست . ایشان عقیده دارد اگر فردی در محیط مجاور خود در معرض عوامل جرم زا قرار گیرد تا غیر جرم زا ، شانس و احتمال قانون شکنیاش افزایش می یابد بعلاوه ساترلند اظهار می نماید که اشخاص در معرض عوامل جرمزا واقع می شوند که برای سهیم بودن در همان فرهنگ ، علایق و عقایدی داشته باشند و در آن اشکال معینی از رفتار ضد اجتماعی و جنایی ممکن است مورد اغماض واقع شده و مردم احساس کنند که برای همنوایی به آنها نیاز دارند . در این راستا ، پارکر ، شاو و مک کی محققان آمریکایی ثابت کرده اند که در مناطق کثیف ( محلات کثیف ) همراه با از بین رفتن کنترلهای اجتماعی که بوسیله آنها مردم به رعایت قیود نیز اعتقاد پیدا می کنند ، اعمال جنایی به شکل طبیعی جلوه می کند .گفتار چهارم- نظریه مرتن
مرتن مفهوم نظریه دورکیم را ماهرانه مورد بررسی مجدد قرار داده و عقیده دارد که اگر از لحاظ فرهنگی اهداف تجویز شده برای فرد غیرقابل حصول گردد ( همچنانکه برای بیشتر افراد جوان و طبقه کارگر و طبقه پایین پیش می آید ) بین آنچه برای به ایده آل بودن پایدار می ماند و آنچه قابل حصول است اختلاف حاصل می شود و نتیجه آن به سرخوردگی و سرکشی بعدی منجر می شود.گفتار پنجم-تحقیقات مرکز جرم شناسی وکرسون پاریس
تحقیقات متخصصان این مرکز نشان می دهد که 23 درصد جوانان مجرم در مناطقی زندگی کرده اند که دارای جمعیت زیاد بوده و 22 درصد آنها در ساختمانهایی زندگی کرده اند که علاوه بر کثرت جمعیت مشکل مسکن نیز وجود داشته است.
دکتر لافون و خانم میشو در سال 1976 تحقیقاتی در شهر گرانویل فرانسه انجام داده و به روشنی مشخص کرده اند که اطفال بزهکار بیشتر در ساختمانهای ناسالم و برخی از محلاتی که برای سلامتی اخلاق زیان آور است بوده اند.این تحقیقات نشان می دهد که بزهکاری جوانان در این محلات و ساختمانهای مخروبه از حد متوسط مجموع بزهکاری شرها زیاد بوده است . در واقع 18 درصد بزهکارانی که جرایم گوناگون مرتکب شده اند اغلب در محله های مخروب و ناسالم ساکن بوده و 35 درصد آنها کسانی بودند که در ساختمان ها و محلات بدنام و فاسد ساکن بودند . این پژوهشگران نهایتا رابط محیط سکونت و بزهکاری را تائید مینمایند.
مبحث دوم -جهات تاثیر گذار محیط زندگی بر ارتکاب جرایمقطعا در وقوع جرم محیط اعم از محیط اجتماعی و محیط زندگی تاثیر بسزایی دارد . و این امر به اثبات رسیده و در حال حاضر جرم شناسان ، جامعه شناسان و حقوقدانان آن را مورد پذیرش قرار داده اند و نظریات و نتیجه تحقیقاتی که انجام شده و به برخی از آنها اشاره شد مبین تاثیر گذاری محیط در وقوع جرایم می باشد حال می خواهیم به برخی جهاتی که بعنوان محیط اطراف فرد موثر در ارتکاب جرم می باشد و شامل تاثیر مسکن و نوع آن در وقوع جرم ، تاثیر ساکنان منزل در وقوع جرم و وضع ظاهری مسکن و نیز ارزش و طبع مسکن و نقش جرم زایی همسایگان است ، اشاره کنیم.
گفتار اول – مسکن و نقش جرم زایی آنمسکن هر خانواده ای نشانگر سطح اجتماعی و اقتصادی والدین آن خانواده است . والدین با انتخاب محل جغرافیایی مسکن خویش ، مستقیما اطرافیان اجتماعی کانون خانواده خود را در جامعه انتخاب می نمایند و موقعیت کانون خانواده به نوبه خود و در حد وسیعی به برخورد کودک با انواع الگوها و سرمشقهای رفتار دامن زده و از این رهگذر اثرات خوب یا بدی حسب مورد در شکل گیری شخصیت کودک بجا می گذارد . اگر کانون خانواده در منطقه ای قرار گرفته که هر روز و بلکه هر ساعت مملو از وقوع جرایم مختلفی می باشد احتمال برخورد کودک با نمونه های متعددی از بزهکاری بیشتر است ، نسبت به منطقه ای که این اعمال مجرمانه در آن بندرت اتفاق می افتد . نتیجه اینکه برخورد و مواجهه با اعمال مجرمانه تاثیر مستقیم در افزایش اعمال مجرمانه دارد.گفتار دوم – ساکنان مسکن و نقش جرم زایی آنها
مسکن اگر فاقد حداقل استانداردهای مورد پذیرش شهرسازان و جامعه شناسان و جرم شناسان نباشد و مساحت آن به نسبت ساکنین آن کمتر باشد چه بسا آثار سوء و شومی بر ساکنین آن منزل و علی الخصوص به کودکان و نوجوانان آن منزل خواهد داشت.از جمله این آثار سوء تحت تاثیر قراردادن حیات جنسی کودکان و نوجوانان می باشد.اگر والدین و کلیه اعضای منزل در یک اتاق شب را به سر برند و چه بسا روابط جنسی زن و شوهر تاثیر مخرّب در کودک گذارده و موجبات بی بند و باری و انحرافات جنسی در آنها می شود . مبرهن است که در چنین کاشانه های محقّری احتمال وقوع جرایمی مثل زنا با محارم بیشتر از سایر منازل میباشد .
نتیجه تحقیقات انجام شده در مرکز وکرسون فرانسه نشانگر این است که حدود 4/23 درصد از موارد بزهکاری ناشی از کثرت جمعیت داخلی منزل می باشد.
همچنین کثرت جمعیت در محلاتی که از خانواده های محقر و ناسالم تشکیل شده میزان بزهکاری بیشتر از سایر محلات است.
گفتار سوم – ارزش مسکن ، به بیان دیگر کیفیت مسکن و نقش جرم زایی آن
کیفیت مسکن موثر در بروز بیماریها و نیز موثر در بزهکاری است . نتیجه تحقیقات جرم شناسان مبیّن این امر است که تاثیر کیفیت مسکن در بزهکاری 4 برابر بیشتر از تاثیر آن در بیماری است و حدود 17 درصد از بزهکاران و 4 درصد از بیماران در خانه های پست و کثیف منزل داشته اند.گفتار چهارم – همسایگان و نقش جرم زایی آنان
رفتار و برخورد همسایگان در شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان تاثیر بشزایی دارد و این رفتارها و برخوردها می تواند در شکل گیری شخصیت ضداجتماعی نقش موثری را ایفا نماید .
مبحث سوم-تبیین حاشیه نشینیبا شروع توسعه برون زایی کشور و در جهت همه گیر ساختن الگوی مصرف خاص سرمایه داری غربی، شهر مرکزی در دستور کار قرار گرفته، رابطه سنّتی سه نظام معیشتی (عشایری، روستایی، شهری) گسیخته و ایل و روستا به ساختارهای مجزا و در حال فروپاشی بدل شدند، ناتوانی زیر ساختی کشور برای جذب غیر متمرکز الگوی مصرف، سبب تمرکز فوق العادهی شبکه شهری در پایتخت و با شدتی به مراتب کمتر، در چند شهر دیگر شده است، تمرکز شدیدی شبکه ماکروسفال شهری، سبب تشدید مشکلات شهری و از جمله سرپناه و مسکن میگردد و از آنجا که نعم مادی و خدادادی بر اساس قشربندی و سلسله مراتب اجتماعی توزیع میشود و گروهی با نداشتن سرپناه روبرو میشوند.این امر منجر به شکل گیری سکونتگاه های نابسامان و حاشیه نشینی در شهرها میگردد.
عللی که در سطح خرد زمینه ساز پیدایش و شکل گیری حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی میشود عبارتند از:
1- ضعف برنامههای بخشی مشخص و مؤثر برای پاسخگویی به نیاز سرپناه کم درامدها در توزیع جغرافیایی مناسب.
2- عدم پیش بینی فضای مسکونی کافی و مناسب اقشار کم درآمد در طرح های کالبدی شهری و اعمال استانداردهای خارج از استطاعت ایشان.
3- دسترسی ناچیز به نظام های رسمی اعتباری و وام مسکن برای کمر درآمدها ، به ویژه شاغلین در بخش غیر رسمی.
4- وجود باندهای قدرت نامشروع وسوداگران زمین باز به موازات اهمال و ناتوانی در نظارت و کنترل ساخت و سازها، به ویژه در فضای بینابینی شهرها.
5- فقدان نهادسازی برای تجهیز و تجمیع منابع اقشار کم درآمد و عدم حمایت و هدایت دولت در مورد خانه سازی خودیار.
6- وضعیت جغرافیایی و اجتماعی محلات حاشیه نشین
موقعیت خاص محلات حاشیه نشین ، کوچه و پس کوچهها ، ازدیاد جمعیت، راه داشتن خانهها به همدیگر ، این محلهها را مکان مناسب برای مخفی شدن یا فرار بزهکاران از چنگال عدالت قرار داده است. علاوه بر این برخورد نامناسب و بد پلیس در این مناطق و سوء ظن همیشگی که نسبت به اهالی این مناطق بوده است سبب آن شده آنها اعتماد چندانی به پلیس و اعتقادی به کارآ بودن ضابطین نداشته باشند، به همین خاطر گزارشهای کمتری از وقوع جرم میدهند.عامل دیگر، آشناییها و پیوندهای خانوادگی و دوستانهای است که بین اهالی این مناطق به چشم میخورد چرا که بیشتر اهالی همدیگر را میشناسند و یا با یکدیگر رابطة فامیلی دارند به همین خاطر کمتر اعلام جرم میکنند. دلیل آن هم این است که اکثر مجرمین در این مناطق بومی هستند و آنها نیز اجازه فعالیت غیرقانونی به بیگانه ها و غریبه ها را در قلمروی خود نمی دهند.
پیامد و تبعات منفی سکونت گاههای غیررسمی و حاشیه نشینی عبارتند از :
1- حاشیه نشینی، چالشی فراروی توسعه پایدار شهری
یکی از آثار و پیامدهای توسعه فیزیکی ناموزون و نامتعادل شهری حاشیه نشینی در شکل غیرقانونی است.اسکان غیر قانونی به سبب گسترش فقر و نیز به مخاطره انداختن محیط زیست و تحمیل هزینه های سنگین برای حل مشکلات تصویری جدی برای پایداری و انسجام جامعه شهری تلقی شده است.نه تنها هیچ کدام از رهیافتهای توسعه پایدار و استراتژی توسعه شهری را در وضعیت حاشیه نشینی نمیبینیم، بلکه حاشیه نشینی باعث افزایش میزان جرم و آسیبهای شهری میگردد.
2- حاشیه نشینی و افزایش جرم
در محلات حاشیه نشین همان قدر که امکان ارتکاب جرم و جنایت در آن زیاد است، به همان اندازه رقم سیاه بزهکاری (Dark Number) در آن موجود است.
مبحث چهارم-دلایل حاشیه نشینیبدین ترتیب می توان امکان غیر رسمی یا غیر متعارف را نمادی از انزوای اجتماعی محسوب داشت لذا میتوان گفت حاشیه نشینان، بیشتر افراد مهاجر روستائی و عشایر و کمتر شهری (از شهرهای دیگر – خودشهر) هستند که اغلب فاقد مهارت لازم می باشند و به علت عوامل جاذب شهری مانند اشتغال به شهرهای بزرگ روی می آورند و بدلیل عدم تطبیق با محیط شهری بتدریج در قسمتهایی از شهر که محل سکونت و نوع مسکن آنها با محل سکونت متعارف شهری مغایر می باشد و غالباً مالکیت غصبی دارد سکنی گزیده اند.
بنابر عقیده محققین، آنچه که «حاشیه» اطلاق می شود گروههای رانده شده، مهاجران روستائی فاقد توانمندی حرفه ای، تحصیلات و بضاعت لازم برای هر گونه مشارکت در حیات اقتصادی- اجتماعی شهر، دارای اشتغال کاذب در بخش غیر رسمی اقتصاد شهر مانند زائده ای انگلی از بخش پیشرفته تر و مدرنتر معرفی می شود که عمدتاً باعث آسیب شناسی اجتماعی و افزایش جرم یا تهدید کننده امنیت شهری می باشند.
یکی دیگر از دلایل شکل گیری حاشینه نشینی عدم توانائی در اجرای سیاستهای تأمین مسکن و خدمات رسانی صحیح به اقشار کم در آمد شهری می باشد.
حوادث غیر مترقبه (نظیر جنگ، خشکسالی ..) و افزایش بیکاری منجربه مهاجرتهای گسترده ای می شود که حاصل آن بروز تعارض بین اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم مهاجر با ارزشهای فرهنگی و الگوهای رفتاری رایج در کلانشهرها است.
ضعف مدیریت شهری بالاخص در امر هدایت، رهبری، هماهنگی ، نظارت و کنترل و برخوردهای غیر اصولی در پذیرش و یا رد سکونتهای حاشیه شهرها و سوء استفاده گروههای ذینفع محلی باعث تشدید مشکلات حاشینه نشینی و افزایش جرائم مختلف در این راستا شده است.ناکارآمد بودن بازارهای رسمی زمین و مسکن شهری برای اقشار کم درآمد و نیاز اولیه به سرپناه، زمینه توجه این افراد را به بازارهای غیر رسمی و به تبع آن بروز ناهنجاریهای اجتماعی و بروز جرائم مختلف را تشدید نموده است.
در صورت عدم برنامه ریزی دقیق و منطقی و سازماندهی و هماهنگی مناسب دستگاهها مرتبط در جهت حل این مشکل در آینده بسیار نزدیک شاهد تبدیل مشکل به بحران همه جانبه و بروز معضلات عدیده ای برای نظام شهری کشور که یکی از عمده ترین چالشها و بحرانها بشرح ذیل می باشد، خواهیم بود. افزایش سطح فقر در حاشیه شهرها، عدم دسترسی مناسب به مسکن و خدمات اصلی شهری، گسترش غیر قانونی شهرها، ویرانی محیط زیست، تراکم جمعیت، گسترش بحرانهای امنیتی و اجتماعی (از جمله مواد مخدر، سرقت، نزاعها، قتل و …).
عمده ترین آسیب های حاشیه نشینی عبارتند از :
1- آسیبهای اجتماعی 2- آسیبهای فرهنگی 3- آسیبهای فیزیکی
4- آسیبهای اقتصادی 5- آسیبهای سیاسی و 7- آسیبهای امنیتی
که به طور مختصر هر چند بسیار کوتاه به آن اشاره خواهیم داشت .
* آسیبهای اجتماعی : از ویژگیهای مناطق حاشیه نشینی شهرها وجود و شیوع آسیبهای اجتماعی است . مصادیق مهم آن عبارتند از رواج بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر و فروش آن، خرید و فروش مشروبات الکلی، نزاع و … .
* آسیبهای فرهنگی : افزایش روند بی سوادی و بی علاقه گی به آموزه های مذهبی و فرهنگی .
* آسیب های فیزیکی: بافت مسکونی درهم و بی ضابطه، فرسودگی بناها، نمای نامطلوب ابنیه و سیمای شهر و تشدید ترافیک در محله ها .
* آسیب های اقتصادی : رواج دستفروشی و دوره گردی، افزایش بیکاران دائمی و فصلی وافزایش تکدیگری.
* آسیب های بهداشتی : افزایش زباله ها و عدم دفع بموقع آن، جاری شدن فاضلاب خانگی در معابر عمومی ، آلودگی هوا و صوتی و افزایش بیماریهای عفونی و واگیردارد.
* آسیب های سیاسی: عکس العمل سریع حاشیه نشینان به ناآرامیهای سیاسی و گرایش زیاد این افراد به شرکت در تظاهرات، راهپیمایی ها و اعتراضات خیابانی در قالب به ظاهر استیفای حقوق شهروندی خویش.
بحث آسیبهای سیاسی بسیار گسترده است و می تواند اثرات سوء و مهمی بر امنیت عمومی داشته باشد و بعضاً از اهمیت و شدت بیشتری در بروز ناامنی برخوردار خواهد بود.
* آسیب های امنیتی : در بحث آسیبهای امنیتی هم معضلات متعددی در زمینه های مختلف در جامعه وجود دارد که یکی از دلایل آن حاشیه نشینی است. اخلال در امنیت عمومی با توجه به تاثیرات نامطلوب آسیب های اجتماعی که نامبرده شد و رواج تجاوز به اموال و ناموس ساکنین سایر نقاط شهر .
توسعه نواحی حاشیه نشینی شهرها منجر به رشد جرائم و ناهنجاریهای اجتماعی گردیده که از عوامل موثر در بروز این معضل، می توان از مواردی بشرح ذیل نامبرد:
· عدم پوشش مناسب نیروهای انتظامی و امنیتی و به تبع آن پنهان بودن نسبی این مناطق از دید قانون و ماموران مربوطه.
· تنوع فرهنگی و قومی، پایین بودن سطح فرهنگ ساکنین، رهایی از قید و بندهای اجتماعی و کنترل اجتماعی ضعیف نسبت به دیگر نقاط شهرها، وجود بیکاری و پایین بودن سطح درآمد افراد موصوف.
· حاشیه نشینی در تمام شئون زندگی اجتماعی افراد بومی و مهاجرین تاثیر دارد و تغییراتی را در نحوه توزیع جمعیتی بوجود آورده و به دلیل ارتباط گروههای بومی با گروههای مهاجر که از تنوع بیشتری برخوردار هستند موجب بروز آسیبهای اجتماعی و افزایش زمینه برای قانون شکنی و ایجاد جرائم و بزهکاریهای مختلف خواهد شد و با عنایت باینکه هرگروه در صدد حفظ آداب و رسوم و شیوه های فرهنگی خویش می باشد تمایزات فرهنگی افزایش یافته و هر قدر که این تمایزات به تضادهای فرهنگی و رقابت بدل گردد احتمال وقوع جرائم و آسیبهای اجتماعی افزایش می یابد.
· مطالعه حاشیه نشینی از نظر خصوصیات روحی و روانی، آسیبهای اجتماعی، اعتیاد ، سرقت و … بمنظور تامین امنیت حاشیه شهر لازم و ضروری بنظر میرسد.
این مطالعه منوط به شناسائی وجوه افتراق فرهنگ جمعیت بومی و مهاجر می باشد.
ویژگیهای خاص مناطق حاشیه نشینی شهرها همچون تنوع فرهنگی – قومی – ملیتی – تراکم جمعیت – فقر و بیکاری و بی هویتی شرایط مناسبی برای پیدایش و ترویج بزهکاریها، ایجاد نموده است.
برابر آمار زندان مرکزی مشهد در سال 1382 یک پنجم زندانیان حاشیه نشین بوده اند که بیشترین جرم به ترتیب به خرید و فروش مواد مخدر، سرقت و اعتیاد اختصاص داشته است.
فقر و بیکاری موجب افزایش جرم خرید و فروش مواد مخدر ، اعتیاد و سرقت بوده است.
با توجه به اینکه دو سوم بزهکاران دارای سابقه های متعدد ارتکاب جرم هستند و از حیث سواد در سطح بسیار پائینی می باشند و مبدأ مهاجرین حاشیه نشینیها در شهر مشهد از نظر جغرافیایی به 18 استان کشور باز می گردد و نشانگر این مسئله است که اولاً عوامل فقر و بیکاری و بی هویتی از یکطرف و ناکارآمد بودن قوانین باز دارنده جرم از سوی دیگر، خود باعث افزایش و تکرار جرم از سوی مجرمین گردیده است.
از دیدگاه آسیب شناسی، توجه ریشه ای به این نکته حائز اهمیت است که اصولاً چرا ناامنی بوجود آمده تا اینک به فکر امنیت باشیم. آنگاه که قانون مترقی اساسی جمهوری اسلامی ایران در جای جای خود بر تکالیف حکومت در ایجاد معیشت، فرصتهای برابر، رفاه، فرهنگ و آموزش، اشتغال، مسکن و … می پردازد، در واقع، در پی اقدام زیر بنائی نسبت به اجتناب از رخدادهای متعارض و صدمه به کیان جامعه و افراد و النهایه بروز ناامنی است.
شیوه های مدیریت کردن خطر جرم برای تقلیل موقعیت که می تواند مجرم را قادر به ارتکاب جرم سازد، مورد بررسی قرار گرفته اند.
این شیوه ها برای موفقیت در اجرای برنامه های پیشگیرانه در سه سطح فردی، جمعی و ملی قابل اجرا می باشند.طبق گزارش دبیرخانه ملل متحد، میزان رشد سالانه جرائم گزارش شده به پنج درصد (5%) بالغ می گردد که از رشد جمعیت و نیز از رشد اقتصادی اکثر کشورهای جهان بیشتر است. علاوه بر احساس ناامنی که برای سایر افراد جامعه از مشاهده وقوع جرائم حاصل می گردد، صدمات مستقیم دیگری نیز به آنها وارد می شود. برای مثال گفته شده است در آن مقطع زمانی که هرگاه دزدی از مغازه ها صورت نمی گرفت، کالاهای آنها تا حد 5% پایین تر از قیمتهای فعلی عرضه می شد. هرگاه شرکتهای بیمه ملزم به پرداخت خسارات زیاد قربانیان جرائم مالی نمی شدند، حق بیمه های دریافتی آنها از بیمه گزاران بسیار کمتر از آن چیزی بود که در حال حاضر دریافت می کنند. همه هزینه های گزافی را که مردم برای حفاظت از اموال خود، از طرقی مثل قفل کردن درب ها و گاوصندوق ها و نصب دزدگیر و غیره، متحمل می شوند، در واقع هزینه ای تحمیل شده از سوی مجرمان مالی به افراد جامعه دانسته اند.
آیا می توان مشکل جرم را بطور کامل حل کرد و قادر به ایجاد جامعه ای مبری از جرم شد؟ پاسخ احتمالاً منفی است. تا قبل از رسیدن به یک مدینه فاضله ، امکان رهایی کامل وجود ندارد. پس حداکثر کاری که میتوان و باید انجام داد، پیشگیری نسبی و به عبارتی تقلیل جرم و کنترل آن است . منظور انجام اقداماتی است که موقعیت و امکان ارتکاب جرم را کاهش داده و بدین ترتیب مثل واکسن عمل می کند نه شبیه معالجه پس از بیماری.
پس می توان در تعریف پیشگیری گفت: پیش بینی، شناخت و ارزیابی خطر جرم و انجام اقداماتی برای رفع یا تقلیل آن» که گاهی از این روند تحت عنوان «مدیریت کردن خطر جرم» نام برده می شود. این مدیریت شامل موارد زیر است:
1- از بین بردن کامل برخی از خطرات 2- تقلیل برخی از خطرات یا کاستن از دامنه خسارت 3- تقلیل برخی از خطرات بوسیله اقدامات تأمینی و امنیتی مثل افزایش تعداد پلیس و نظائر آن بمنظور ترساندن و کنترل مجرمین بالقوه از ارتکاب جرم.
بطور کلی میتوان گفت که پیشگیری از وقوع جرم با تقلیل موقعیت ها سروکار دارد.
سه پیش شرط برای ارتکاب جرم ضروری بنظر می رسد:
اول : میل و انگیزه مجرم برای ارتکاب جرم.
دوم: مهارت و ابزار لازم برای ارتکاب آن.
سوم: وجود موقعیت مناسب.
هرچند به عقیده بعضی از محققین و صاحبنظران، مبارزه با پیش شرط اول و دوم تقریباً غیر ممکن است اما به اعتقاد حقیر، مبارزه و مقابله با پیش شرط اول نیاز به اقدامات جامع و کاربردی از سوی دولتمردان و عمل به وظایف و تعهدات قوای سه گانه (مجریه، مقننه، قضائیه) و نهادهای غیر دولتی که در قانون اساسی تعیین گردیده است، امکان پذیر می باشد.
قوای سهگانه با تصویب قوانین مورد نیاز (مجلس) و اجرایی کردن آن (دولت) و نظارت و کنترل (قوه قضائیه) می توانند تاثیر بسزایی برکاهش میل و انگیزه مجرمین به ارتکاب جرم داشته باشند که اشاره کوتاه و گذرا به بعضی از این اقدامات می شود .
1- کاهش بیکاری : دولتمردان میتوانند با تصویب قوانین و اجرایی کردن آن نسب به افزایش مهارتهای متنوع، از سنین پایین در رابطه با تربیت نیروی کار مهار اقدام نمایند. با حمایت از بخش صنعت و تولید و احداث کارخانجات تولیدی کوچک در مناطق و شهرهای محروم، و استفاده از نیروی کار مهار و تربیت شده می شود از میل و انگیزه مجرم به ارتکاب جرم کاست.
2- افزایش حداقل حقوق متناسب با خط فقر و تورم. که در حال حاضر حداقل حقوق 000/640/2 ریال است لیکن خط فقر از سوی بانک مرکزی حدود 000/000/8 ریال تعیین شده است.
3- افزایش مبارزه با خرید و فروش مواد مخدر و اعتیاد :
الف: مسدود کردن مرزهای شرقی کشور با استفاده از تجهیزات و فناوریهای مدرن روز.
ب: ایجاد پایگاهها و کلینیکهای ترک اعتیاد و استفاده از روش های علمی و پیشرفته در ترک اعتیاد و حمایت مالی و در اختیار گذاشتن نیروهای متخصص علمی توسط دولت به این مراکز.
ج: تعیین مجازاتهای شدیدتر برای قاچاقچیان مواد مخدر و معتادین.
د: استفاده از افراد رها شده از اعتیاد در بنگاههای اقتصادی مناسب با نظارت و کنترل غیر محسوس و ارائه خدمات مناسب به آنان.
4- تشدید مجازات و اقدامات بازدارنده : بطوریکه از دیدگاه مجرمان با توجه به تشدید مجازات، اقدام به عمل مجرمانه، و نتیجه کار از نظر ارزش مادی و معنوی ، منطبق با خواسته ها و امیال آنان نباشد.
5- رسیدگی سریع و به هنگام به پرونده های کیفری، کوتاه کردن فاصله زمانی عمل مجرمانه با زمان اعمال مجازات.
6- استفاده از رسانه ها (دیداری، نوشتاری، شنیداری، الکترونیکی [اینترنتی]) در جهت افزایش آگاهیهای افراد جامعه و اطلاع از عواقب ناگوار اعمال مجرمانه با ارائه مستندات موجود (وقوع یافته).
7- ایجاد و تاسیس مراکز تفریحی و ورزشی و گردشگری سالم – کتابخانه ها و نمایشگاهها و از این دست که قابل استفاده برای کلیه اقشار جامعه بوده و فاقد معذوریات طبقاتی و مادی باشد.
هرچند که مقابله و مبارزه با شرط دوم بطور کامل مقدور نمیباشد و ابزار و مهارتهای جدیدی توسط مجرمین مورد استفاده قرار می گیرد لیکن می توان با انجام یکسری اقدامات و اعمال محدودیتها مانند عدم دسترسی به ابزار و آلات جرم (مشروبات الکلی- مواد مخدر – سلاح گرم و سرد- وسایل و ابزار الکترونیکی خاص و …) تاحدودی در کاهش جرائم تاثیر گذاشت.
لیکن برای مقابله با شرط سوم (وجود موقعیت مناسب) اقدامات موثرتری نسبت به دو شرط دیگر می توان انجام داد.از جمله این اقدامات آگاهی و اطلاع رسانی افراد جامعه از استفاده از ابزار و وسایل پیشرفته در جهت حفاظت از اموال، ساختمانها، تاسیسات و بطور کلی جان و مال و ناموس خود می باشد. بطور مثال استفاده از ابزارها و دوربینهای الکترونیکی، قفلهای رمزدار، حفاظهای فولادی، روشن کردن معابر و مکانهای اداری و مسکونی، حضور و استفاده مستمر نیروهای انتظامی و امنیتی اعم از دولتی و خصوصی، گذاشتن رمز و برنامه های نرم افزاری الکترونیکی در ابزار و وسایل الکترونیکی جهت عدم دسترسی سهل و آسان مجرمان به سایت های الکترونیکی، بانکی، اداری، علمی، پژوهشی و … .
با در نظر گرفتن این مطلب که در بند 5 اصل 156 قانون اساسی پیشگیری از جرم به عهده قوه قضائیه گذاشته شده است لیکن اجرای صحیح این وظیفه نیازمند همکاری و مساعدت سایر دستگاهها با قوه قضائیه است که بایستی با تصویب قوانین مناسب، سایر دستگاهها و ارگانها را ملزم به این همکاری نمود.در هر حال بنظر میرسد تصویب قوانین مورد نیاز در خصوص اجرائی کردن موارد فوق که بتواند ابعاد و شیوه های اجرای بند مذکور را تبیین نماید الزامی باشد. البته استفاده از دیدگاههای کارشناسان و افراد خبره در این مورد به قانون گذاران کمک شایانی خواهد نمود.برنامه های پیشگیری از جرم باید در سه سطح انجام گیرد. اول سطح فردی، یعنی آنچه که هر شخص حقیقی یا حقوقی باید با رعایت آنها موقعیت ارتکاب جرم از سوی مجرمین بالقوه را تقلیل دهد.
دوم، در سطح جمعی، مثلاً آنچه که اهالی یک محله یا کسبه یک پاساژ ملزم به رعایت آن هستند و بالاخره در سطح ملی، یعنی آنچه که بخش های دولتی مثل بخشداری ها، شهرداریها، فرمانداری ها، استانداری ها، وزارتخانه ها و غیره باید در محدوده وظایف خود نسبت به آن اقدام کنند (امنیت روانی).
بدین ترتیب پیشگیری از جرم، در واقع بخشی از وظیفه همه نهادهای دولتی است. برای رسیدن به هدف پیشگیری از جرم، می توان از استراتژی هایی بشرح بعدی استفاده کرد.
مبحث پنجم-حاشیه نشینی و تهدید امنیت اجتماعیدر فرهنگ عمید، حاشیه در لغت به معنی کنار هر چیز و کنایه از کسان و اطرافیان آمده است.
اصطلاح حاشیه نشینی با تعابیری همچون اسکان غیر رسمی، سکونتگاههای خودرو و زاغه نشینی تقریباً مترادف است.حاشیه نشینی یا اسکان غیر رسمی یکی از چهره های بارز فقر شهری است که در درون یا حاشیه شهرها (به ویژه شهرهای بزرگ) به شکلی خودرو فاقد مجوز ساختمان ، برنامه رسمی شهرسازی با تجمعی از اقشار کم درآمد و سطح نازلی از کمیت و کیفیت زندگی شهری شکل میگیرد.
مارشال کلینار معتقد است حاشیه، فرهنگ مخصوص به خود را داردو این فرهنگ یک شیوه زندگی است.نوع معیشت رایج درحاشیه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و معمولاً دارای فرهنگ مخصوص به خود است. فرهنگ حاشیه نشینی بازتاب شیوه زندگی طبقات پایین اجتماعی است که معمولاً به عنوان فرهنگ فقر شناخته میشود.
رابرت پارک از صاحب نظران اصلی مکتب شیکاگو معتقد است که انسان حاشیه نشین نوعی شخصیت است که در زمان و مکانی بوجود میآید که در اثر کشمکش نژادها و فرهنگ ها ، جامعه های نوو مردم نوو فرهنگ های نو به عرصه وجود گام می نهند. سرنوشتی که چنین افرادی را محکوم میکند که در یک زمان در دو دنیای جداگانه زندگی کنند. همان سرنوشتی است که آنهارا، در رابطه با دنیاهایی که در آنها زندگی میکند وامی دارد تا نقش یک انسان جهان وطن و یک بیگانه را بپذیرد. جان ترنر هم در سال 1969 نظریه خوشبینانه و مثبتی را اتخاذ نمود و حاشیه نشینی ها را به عنوان راه حل بسیار مناسب برای مشکلات مسکن در نواحی شهری کشورهای در حال توسعه توصیف کرد.
از طرف دیگر استون کست از دیدی روانشناسانه حاشیه نشینی را پدیده ای روانی و منتج از ستیز فرهنگی و اقتصادی اقشار محروم با بطن اصلی جامعه خواند. انسان حاشیه نشین فردی است که از طریق مهاجرت، آموزش، ازدواج و یا عوامل موثر دیگر، یک گروه اجتماعی یا فرهنگی را بدون داشتن سازگاری رضایت بخش در دیگری، آنرا ترک میکند و خودش را در کنار و حاشیه هر دوی آنها مییابد. اما عضو هیچکدام نیست. این فرد وقتی ستیز گروه را به عنوان یک مسئله شخصی تجربه میکند یک انسان حاشیه نشین میگردد.
همچنین چارلز آبرامز در سال 1964 حاشیه نشینی را به عنوان فرایند تصرف نواحی شهری به قصد تهیه مسکن نشان داد و به قانون قدرت و نیز قدرت قانون تصریح نمود.
گستردگی دامنه پدیده حاشیه نشینی در اقصی نقاط جهان و تعداد فرهنگ ها و ادبیاتهای علمی در جوامع مختلف سبب گردیده است تا اطلاعات و عناوین مختلفی برای حاشیه نشینی بکار گرفته شود.این تعداد اسمی را میتوان به دو قسمت عناوین آکادمیک و اسامی محاورهای (محلی) تقسیم نمود:
تعداد عناوین آکادمیک در زمینه پدیده حاشیه نشینی در عین آنکه به طریق مختلف خصوصیات مشترک پدیده فوق را تبیین مینماید. از حوزه های مختلف نیز به مورفولوژی (ریخت شناسی) چنین مناطقی نیز توجه دارد. این اصطلاحات عبارتند از:
– مساکن غیر رسمی (Informal serrlements)
– مساکن افراد کم درآمد(Low- in com serlements)
– مساکن نیمه دایمی (Semi-permanets serrlements)
– حصیر آبادها(shan try Towns)
– مساکن خود به خودی (spontan eous settlemens)
– مساکن برنامه ریزی نشده (unplamed settlements)
– مساکن حاشیه ای (marginal settlements)
– مساکن خود ساخته (Autonmous settlemnets)
– و…
در ایران نیز مساکن حاشیه ای با توجه به مورفولوژی خود و کیفیات کالبدی اجتماعیشان که خود برخاسته از موقعیت جغرافیایی و اوضاع فرهنگی شهرهای مختلف آن است دارای اسامی متعددی میباشد. همچون آلونک ، زاغه، اطاق، قمیر، گرگین، دیوار کپری، پاشلی، زمین بی حصار و بی پناه، زیر زمین، مقبره، اتاق حلبی و …
گفتار اول-امنیت اجتماعی و توازن منطقهایتوجه به موضوع امنیت اجتماعی که امروزه در حوزه های مختلف اجتماعی امری ضروری است که بیشتر اندیشمندان و دولتمردان اهمیت زیادی را برای آن در نظر میگیرند و کشورهای مختلف هر کدام به نوعی در جهت تامین امنیت اجتماعی خود تلاش میکنند. امنیت اجتماعی با توجه به ارتباط زیادی که با سایر ابعاد و عوامل موثر در پیشرفت توسعه وتداوم حیات و بقای سیاسی حکومت ها و کشورها دارد و همچنین مقدمه و زمینه بسیاری از فرآیندهای مهم را نیز فراهم میکند،مورد توجه و حائز اهمیت است .
یکی از عوامل مهمی که ممکن است امنیت اجتماعی یک جامعه را تهدید کند نابرابریهای منطقهای در نقاط مختلف جغرافیایی آن کشور است . عدالت منطقه ای یعنی اینکه تمام مناطق جغرافیایی کشور در دستیابی به امکانات و موقعیتهای توسعه و پیشرفت و شاخص های رفاهی، آموزشی، بهداشتی و … همسطح و یکسان باشند و یا حداقل تفاوتهای قابل توجه و محسوسی بین مناطق و استانهای مختلف وجود نداشته باشند چرا که نابرابری های منطقه ای و جغرافیایی بتدریج برای مردمی که در مناطق حاشیه ای و محروم کشور زندگی میکنند این حس و دیدگاه را ایجاد میکند که دولت مرکزی از برقراری «عدالت همه جانبه» در نواحی گوناگون جامعه ناتوان است.
و به دلیل شرایط نامناسب اقلیمی و جغرافیایی در مناطق دور افتاده و محروم، سرانه کمتری از منابع عمومی را هزینه میکند. نتیجه این دو گانگی در توجه به انسانهای محروم و حاشیه ای و استانهای برخوردار و مرکزی که از سطح توسعه بهتری برخوردارند، سرانجام باعث کاهش سطح وفاداری مردم مناطق حاشیه ای خواهد شد و ضمن بروز ناآرامیها و نارضایتیها در دراز مدت «خطرواگرائی» و «ناامنی اجتماعی» را متوجه جامعه خواهد نمود.
در رابطه با متن شهر و حاشیه شهر نیز موارد فوق کاملاً صادق است چرا که اگر توازن منطقهای بین متن و حاشیه برقرار نباشد، و حاشیه همیشه در محرومیت بسر برد.تبعیض و بیعدالتی نیز نمایان خواهد شد. پس ناامنی حاشیه شهرها نیز طبیعی خواهد بود. چرا که عدم وجود امکانات رفاهی، آموزش و معیشتی که ناشی عدم توزیع مناسب امکانات است، محیط را کاملاً مساعد انواع آسیبهای اجتماعی خواهد نمود. با توازن منطقهای است که میتوان امنیت را در مناطق حاشیهنشین حاکم ساخت.
گفتار دوم-علل گرایش به رفتارهای ضداجتماعی و ناسازگاری اجتماعی در مناطق حاشیهنشینمیتوان اظهار داشت که گرایش به رفتارهای ضداجتماعی در افراد و یا حداقل اینکه پتانسیلهای لازم در این زمینه، ساکنین این مناطق وجود دارد. منظور از گرایش به رفتارهای ضداجتماعی نوعی آمادگی ذهنی و روانی در عدم پیروی از قواعد و مقررات اجتماعی و ابراز احساس دشمنی نسبت به محیط پیرامون است. نتایج تحقیقات انجام شده بیانگر آنست که گرایش به رفتارهای ضداجتماعی در حال حاضر متأثر از عواملی چون، وضعیت آنومیک فردی، سطح تحصیلات، رضایت سیاسی، اثربخشی مسئولین در حل مسایل افراد و … است.تراکم بالای جمعیت، سطح پایین تحصیلات و نوع غالب کسب درآمد در حاشیه نشینها میتوانند عامل تشویق کنندهای برای ایجاد اختلال اجتماعی باشند. سابقه شهرکها، مجتمعهای مسکونی و مهاجرین به این اماکن،حکایت از آن دارد که این مکانها فاقد یک هویت اجتماعی – فرهنگی مستقل هستند، در نتیجه در این مکانها حامیانی برای حفظ ارزشها وهنجارها وجود ندارد و از هر نقطهای به این نقاط مهاجرت صورت میگیرد و کمتر با مقاومت اجتماعی و فرهنگی روبرو میشوند.حاشیهنشینان که قربانی طرد اجتماعی هستند؛ در مقابل تمام اصول و هنجارهای اجتماعی غالب موضعگیری میکنند.
تعارض اجتماعی و طبقاتی حاشیهنشینان و بالاخص فرزندان جوان این طبقه پایین شهری با طبقات متوسط وبالای شهری در شدیدترین حالت خود موجب شکلگیری خرده فرهنگهای جوانان منحرف و بزهکار میشود.این خرده فرهنگهای بزهکارانه معمولاً مردانه هستند و به قتل و غارت، رفتارهای وندالیستی، اعتیاد، سرقت، خشونتهای خیابانی، همکاری با گروههای تبهکاری بزرگسالان، فحشاء و قانون شکنی میپردازند. و در مواقعی نیز در راستای اهدافشان از زنان جوان طبقه خود استفاده میکنند. در اغلب مواقع برخورد پلیس و جامعه با این گروهها بگونهای است که به نهادینه شدن وتعمیق این تعارضهای اجتماعی منجر میشود و این در حالی است که مطالعات جامعهشناختی و چند رشتهای جدید راه حل پایداری برای این مساله و اعمال سیاستهای جذب اجتماعی دانستهاند.
قانونگریزی و قانون شکنی نیز به عنوان یک ارزش در نزد جوانان خانوادههای حاشیه نشینشهری شناخته شده و با میزان توفیقات اجتماعی افراد گره میخورد. علت این امر نیز مشخصاً در ناتوانی اقتصادی و ضعف پایگاه اجتماعی حاشیه نشینان، قابل تحلیل است. به گونهای که راه رشد و ارتقای اجتماعی و اقتصادی خود از طریق معمول و قانونی را غیر ممکن میداند. عدم امکانات آموزشی و امکانات رفاهی و اقتصادی موجب میشود که جوانان حاشیهای از سطح مهارت و دانش بسیار نازلی برخوردار باشند و در دستیابی به یک شغل آبرومند و لو با درآمد اندک عاجز باشند.
وجودفرهنگ فقر و فقر منطقه ای باعث میشود انواع کجرویها و کژرفتاریها و نهایتاً کاهش امنیت اجتماعی در مناطق حاشیه نشین بوجود آید که بدنبال آن نیز محیطی کاملاً ناامن که ارتکاب جرایمی همچون قتل، سرقت، اعتیاد، تولید انواع مشروبات الکلی و …. از نتایج آن است.از نگاهی دیگر میتوان رابطه حاشیهنشینی و گسترش جرائم اجتماعی و عوامل تأثیر را به صورت مسیر زیر نیز آورد:
گفتار سوم-تحلیل مسیر عوامل تأثیرگذار بر جرائم و تهدید امنیت اجتماعی
میتوان از جمله مهمترین عوامل ایجاد امنیت اجتماعی در مناطق حاشیهنشین را، نظارت اجتماعی همه جانبه دانست. در حقیقت از طریق نظارت و کنترل اجتماعی است که امنیت اجتماعی در این نواحی برقرار میشود. اما کنترل اجتماعی در مناطق حاشیهنشین دچار آسیبهایی است که نیاز به بررسی این مقوله اساسی دارد :
فرد از طریق اجتماعی شدن یاد میگیرد که در موقعیتهای گوناگون چه الگوهای رفتاری پذیرفتنی است و تفاوت میان الگوهای رفتاری شایسته و ناشایسته چیست؟ نظارت اجتماعی در واقع بسط فراگرداجتماعی شدن است. این نظارت به روشها و وسایلی راجع است که در جامعه بکار بسته میشوند تا افراد را وادارند که خودشان را با چشمداشتهای یک گروه یا جامعة خاص تطبیق دهند. اگر نظارت اجتماعی درست بکار بسته شود، رفتار فرد با رفتار مورد انتظار جامعه تطابق پیدا میکند.
اهمیت ندادن و محدود بودن ابزار ونیروهای نظارت اجتماعی در مناطق حاشیهنشین همیشه از عوامل اصلی بروز رفتارهای ضداجتماعی بوده است. میتوان از جهتی مناطق حاشیهنشین را محیطی امن در نظر آورد، البته برای کسانی که کجرو و رفتار انحرافآمیزی دارندکه بتوانند رفتار انحرافآمیز خود را انجام دهند. چرا که همان گونه که اشاره گردید در این نواحی کنترل اجتماعی بسیار ضعیف است و از طرف دیگر محیطی ناامن برای ساکنین آن که از جهات مختلف دچار تهدید هستند.
در حقیقت مکانیسمهای رسمی و غیررسمی نظارت اجتماعی در مناطق حاشیهنشین بخاطر ضعیف عمل کردن، محیطی کاملاً ناامن را در نواحی حاشیهنشین به ارمغان آورده است.
باید دانست که بیسازمانی اجتماعی نتیجه فرآیندهای تضاد هنجاری و ارزشی، تغییرات فرهنگی ، خلأهای فرهنگی و ضعف روابط اولیه میباشد. از این رو، این وضعیت باعث کاهش کنترل اجتماعی بیرونی و سوق دادن افراد به سمت رفتارهای انحرافی میشود. در واقع ویژگیهایی چون شهرنشینی، تحرک مکانی، حاشیهنشینی، ناهمگونی قومی یا نژادی و گسیختگی خانواده مانع از توانایی اجتماعی در اعمال کنترل اجتماعی بر روی افراد میشود.که بدنبال همین امر در مناطقی همچون حاشیهنشین رفتارهای انحرافآمیز بدور از چشم قانون خواهد بود و فضا جهت هر گونه آسیب و جرمی مهیا خواهد شد. در حقیقت بیسازمانی اجتماعی، عدم نظم اجتماعی و نهایتا بروز انحرافات و آسیبهای اجتماعی را میتوان در عدم نظارت و کنترل اجتماعی دانست.
گفتار چهارم-آسیبشناسی مهاجرت، حاشیهنشینی و امنیت اجتماعی
تحقیقات انجام شده در مورد رابطه میزانهای حاشیهنشینی و انحراف اجتماعی بیانگر آن هستند که بین این دو رابطه مثبتی وجود دارد و با میزان بالای تحرک مکانی مرتبط است. کافی است اشاره شود که اثر مهاجرت بر رشد جمعیت شهری در فاصله سالهای 1980 تا 1985 در 9 کشور از 27 کشور منطقه آسیا و اقیانوسیه بیشتر از رشد طبیعی شهری آن کشورها بوده است. جریان افسار گسیخته مهاجرت از نقاط روستایی و از شهرهای کوچک به سوی کلان شهرها منجر به ایجاد شهرکها، کویها و محلههای مختلف در پیرامون آن شهرها شده و در بسیاری از موارد منجر به پیدایش سکونت گاههای حاشیهای و غیر رسمی میشود.
در مطالعهای که دربارة تهران، اصفهان و کرج صورت گرفته است. مهمترین دورههای افزایش شدید جمعیت این شهرها به شرح زیر میباشند :
1- تهران از 1319 تا 1355 – به طور متوسط با 94/6 درصد در سال
2- کرج از 1345 تا 1375 – بطور متوسط با 1/10 درصد در سال
3- اصفهان از 1335 تا 1365 بطور متوسط با 6/4 درصد در سال (زنجانی و مقدم 1381).
کاهش میزان رشد جمعیت در برخی از شهرهای بزرگ کشور، در صورتیکه ناشی از پایین بودن توان مهاجرین برای اسکان در آن شهرها باشد، خود بخود افزایش شدید جمعیت روستایی بویژه روستاهای نزدیک به کلان شهرها و ایجاد سکونتگاههای حاشیهنشین بصورت برنامهریزی شده، میگردد.اثر مهاجرت بر جمعیت کلان شهرهای کشور یکسان نیست. چنانچه در گزارش طرح اندازهگیری رشد جمعیت حاصل از رشد طبیعی در 5 شهر بزرگ ایران 91% بوده است. با توجه به اینکه پیشبینی جذب این حجم وسیع مهاجر در این شهرها نشده است لذا حاشیه نشینی درآنها گسترش یافته است. در واقع هر چه مهاجران بیشتر وامکانات شهری مهاجرپذیر کمتر باشد پیامدهای منفی مهاجرت بیشتر است.
با توجه به توضیحات فوق باید در نظر گرفت که سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینان در حقیقت مهاجرینی هستند که به دلایلی همچون جاذبههای شهری، مهیا بودن امکانات در شهر و … به شهرها کوچ کردهاند و در نواحی حاشیه شهرسکنی گزیدهاند.
۹۶/۰۸/۱۷